۱۴۰۲ مرداد ۲۲, یکشنبه

درنگی در دعاوی احمدرضا احمدی (۹)

 

درنگی 

از 

مسعود بهبودی

 

(احمدرضا احمدی - روزنامه شیشه‌ای)
 
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
من اکنون بذری درست‌کار گشته‌ام
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که در زیر سایۀ درختان معیوب باشم

جای من در کنار پنجره‌ها ست.
 
۱
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم 

 
تحلیل لاطائلات خردستیزان، اعصاب خرد کن است.
احمدی
باز هم از مخاطب می طلبد که او را و لاطائلاتش را مورد کند و کاو قرار ندهند.
 
چرا و به چه دلیل؟
 
به این دلیل خیلی خیلی قوی
که
او
واژه بوده و زنجیر واژه ها شده است.
 
چه شق القمری.
 
استحاله واژه به زنجیر واژه ها
تکامل خارق العاده ای است که به ذهن هیچ بشری نمی رسد.
 
دلیل این خرافه احمدی،
بیسوادی عمیق او ست.
او
از فرط بیسوادی میان واژه و کلمه فرق عظیمی می گذارد.

این دیگر نشانه خردستیزی او نیست.
نشانه خریت او و پیروان او ست.

اما بی اعتنا به این خرافات،
من - زور او از استحاله واژه به زنجیر واژه ها چیست؟
 
شاید من ـ زورش این باشد که لیاقت جمله سازی دارد.
و این لیاقت کمی نیست.
 
۲
مرا نکاوید
واژه بودم
زنجیر کلمات گشتم
سخنی نوشتم که دیگران
با آرامش بخوانند
 
دلیل این که «احمدی شاعر مهم شعر مدرن کشور است»، این است که سخن می نویسد.
از این هنرها
هر کسی ندارد.
 
اصطلاح سخن نویسی هم نوبر بهار احمدی است.
خیلی خیلی مدرن است.
چون معمولا از سخنگویی و سخندانی، سخن می رود و نه از سخن نویسی.
 
این اما هنوز چیزی نیست.
چیز این است که
 سخن ـ نوشته های احمدی را دیگران باید با آرامش بخوانند و نه بی آرامش.
راستی چرا و به چه دلیل؟
 
طرز و طریق خواندن و شنیدن سخن کسی که دست خواننده و شنونده نیست.
این کیفیت سخن است
 که 
خاطر خواننده و شنونده را آرامش می بخشد و یا به آشوب می کشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر