۱۴۰۲ شهریور ۳, جمعه

انواع شناخت و شعور بشری (۱)


میم حجری

 

شناخت و شعور هنری
اولین و ساده ترین فرم
شناخت و شعور بشری است 

که 

احتمالا قبل از شروع نیاکان ما به تفکر و تکلم
یعنی
قبل از کسب توان تجرید
یعنی
قبل از کسب توان گذار از مشخص به مجرد،
یعنی
قبل از کسب توان مفهوم سازی و حکم سازی (واژه سازی و جمله سازی)
شروع شده است.


آثار هنری باقی مانده در دیواره غارها

  قدمت چندین هزارساله دارند 

 

شناخت و شعور میتولوژیکی (اساطیری)

شناخت و شعور اساطیری
دومین نوع شناخت و شعور پس از شعور و شناخت هنری است
که نتیجه توسعه نیروهای مولده و نتیجه نفی دیالک تیکی شناخت و شعور هنری بوده است.
نفی دیالک تیکی
یعنی حذف جنبه های مرده و کهنه شناخت و شعور هنری و حفظ و توسعه جنبه های مثبت و حیاتمند آن.

 
شناخت و شعور اساطیری
آمیزه ای از عناصر ناتورال و سوسیال (طبیعی و اجتماعی) است.
خدایان میتولوژیکی بخشا طبیعی اند
مثلا خدای آذرخش اند
و
بخشا جامعتی اند.
مثلا آهنگرند، پیشه ورند.

 
خدای خدایان
زئوس
خدای آذرخش و عقاب و غیره است
یکی دیگر خدای عشق و هوس و سکس و چنگ و جنگ و مخلفات است.
کسب و کار این خدایان
همان کسب و کار خلایق است.
جنگ و ستیز با همدیگر
عیاشی و زنبارگی و الی آخر

 

شناخت و شعور تئولوژیکی (مذهبی)

سومین نوع و سومین مرحله شناخت و شعور بشری است

که از نفی دیالک تیکی شعور هنری و اساطیری تشکیل یافته است.

همانطور که شعور اساطیری 

نافی دیالک تیکی  شعور هنری بود

یعنی

هم نتیجه نقد و حذف شعور هنری بود و هم  ضمنا دارنده و توسعه دهنده شعور هنری بود، 

 شناخت و شعور تئولوژیکی (مذهبی)
هم

ضمن نقد و حذف  شعور هنری و اساطیری، 

 دارنده عناصر مثبت و بالنده شعور هنری و اساطیری و توسعه دهنده آندو نوع شناخت و شعور است

قصص و اساطیر  کتب مقدس

به مراتب قوی تر از قصص شناخت و شعور اساطیری اند.

 
 شناخت و شعور تئولوژیکی (مذهبی)

نتیجه توسعه هرچه بیشتر نیروهای مولده و تفکر بشری است.

پیش شرط گذار از شناخت هنری و اساطیری به  شناخت و شعور تئولوژیکی (مذهبی)

گذار از تفکر مشخص به تفکر مجرد (انتزاعی) بوده است.

مثال:

خدا در ادیان سه گانه

دیگر نه بت، نه فرعون، نه خورشید، نه پستان مادر و آلت تناسلی پدر، بلکه چیزی فکری و روحی است.

مفهوم است.

این گذار معرفتی

فی نفسه

نشانه توسعه و تکامل شناخت و معرفت بشری است.

این گذار نشاندهنده لیاقت تجرید نیاکان ما ست و  لیاقت آنها به تفکر مفهومی است.

در اثر تجرید از چیزهای مشخص و مادی و عینی،

  مفاهیم و مقولات ساخته می شوند که انتزاعی و مجردند و فقط در ذهن بشر وجود دارند.

مثلا

مفهوم درخت،

نتیجه تجرید سرو و صنوبر و سپیدار و غیره است.

مفهوم زن،

نتیجه تجرید نرگس و نسترن و نسرین و نیر و نعیمه و نگین و غیره است.

به همین دلیل

همه این پیامبران با کتاب (اندیشه) آمده اند.

پیروان این ادیان را هم اهل کتاب می نامند. 
 
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر