۱۴۰۲ مرداد ۲۰, جمعه

فرهنگ مفاهیم سیاسی (ر) رسالت تاریخی طبقه کارگر


هیئت تحریریه کلکتیو

برگردان 

شین میم شین


 

·    مراجعه کنید به طبقه کارگر

 


 طبقه کارگر

 

۱

·    طبقه کارگر، انقلابی ترین طبقه اجتماعی در تاریخ بشری است.

 

۲

·    طبقه کارگر، نیروی اجتماعی اصلی در دوران (عصر) کنونی، یعنی در دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم است.

 

·    مراجعه کنید به دوران گذار از نظام جامعتی سرمایه داری به سوسیالیسم و کمونیسم

 

۳

·    رسالت تاریخی طبقه کارگر به شرح زیر است:

 

الف

·    امحای (محوسازی، از بین بردن) نظام جامعتی سرمایه داری

 

ب

·    خاتمه بخشیدن به استثمار انسان به وسیله انسان که هزاران سال است که ادامه دارد.

 

پ

·     ساختمان (بنای) سوسیالیسم و کمونیسم

 

·    مراجعه کنید به سوسیالیسم و کمونیسم

 

ت

·     نفی طبقه اجتماعی به طور کلی

 

۴

·     طبقه کارگر با انقلاب سوسیالیستی بزرگ اکتبر، راه را برای گذار جهانشمول بشریت از کاپیتالیسم به سوسیالیسم باز کرده است.

 

۵

·    مهم ترین دستاورد مبارزه طبقه کارگر، عبارت است از تشکیل سیستم سوسیالیستی جهانی که جمهوری آلمان دموکراتیک جزء جدایی ناپذیرش است.

 

۶

·    نقش رهبری طبقه کارگر، به طور عینی اثبات شده است.

 

۷

·    طبقه کارگر با تولید ماشینی بزرگ، تشکیل و توسعه می یابد و لذا به مثابه مهم ترین نیروی مولده، طبقه و خالق (معمار) جدیدترین و پیشرفته ترین شیوه تولید  سوسیالیستی و کمونیستی است.

 

۸

·    طبقه کارگر با کار خود، با تولید بزرگ صنعتی مرتبط است.

 

۹

·    خصوصیات زیر طبقه کارگر با تولید بزرگ صنعتی در رابطه اند:

 

الف

·    رشد کمی سریع طبقه کارگر 

 

ب

·    وحدت طبقه کارگر که در هم شکننده کلیه محدودیت های محلی است.

 

پ

·    خصلت اینترناسیونالیستی (بین المللی گرایی) طبقه کارگر

 

ت

·    تمرکز طبقه کارگر در نقاط کلیدی اقتصاد.

  

۱۰

·    بنابرین، طبقه کارگر به مثابه طبقه سازمان یافته و منضبط، بیش از همه طبقات زحمتکش قادر به اکسیون های (اعمال) آماج آگانه و سازمان یافته است.

 

۱۱

·    این خصوصیات طبقه کارگر در تأثیر متقابل تنگاتنگ با جایگاه طبقه کارگر قرار دارند که به واسطه مناسبات تولیدی مربوطه برجسته می شوند و نقش تاریخی طبقه کارگر را به طور عینی تعیین می کنند.

 

۱۲

·    به قول مارکس و انگلس، طبقه کارگر اما فقط زمانی می تواند خصوصیات خود را به طور کامل برجسته سازد و اعتبار بخشد که به جایگاه و نقش تاریخی خود واقف گردد و از طبقه ای درخود به طبقه ای برای خود تبدیل شود.

 

۱۳

·    طبقه کارگر برای این امر به رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی نیاز دارد.

·    حزبی که جهان بینی علمی را، یعنی مارکسیسم ـ لنینیسم را با جنبش کارگری پیوند می دهد و طبقه کارگر را برای اکسیون سیاسی آگاهانه سازمان می دهد.

 

۱۴

به لحاظ  تاریخی

 

·     طبقه کارگر به لحاظ تاریخی در روند انباشت اولیه سرمایه تشکیل یافته است.

 

۱۵

به لحاظ اقتصادی

 

·     طبقه کارگر در کاپیتالیسم (نظام جامعتی سرمایه داری) به لحاظ اقتصادی،  به مثابه طبقه کارگران مزد بگیر است که فاقد وسایل تولید خاص خویش است و مجبور است که برای تهیه مایحتاج حیاتی خود، نیروی کار خود را به طبقه سرمایه دار بفروشد و برای این طبقه وسیله زندگی و ثروت فراهم آورد و ضمنا بی اعتنا به سطح دستمزدش، مورد استثمار قرار گیرد.

 

۱۶

·    تضاد منافع آشتی ناپذیر میان طبقه کارگر و طبقه سرمایه دار، شالوده مبارزه طبقاتی از بدو تشکیل کاپیتالیسم و تعیین کننده محتوا و دورنمای مبارزه میان ایندو طبقه اجتماعی است که به طرز قانونمندی به دیکتاتوری پرولتاریا منجر می شود.

 

·     مراجعه کنید به حزب مارکسیستی ـ لنینیستی، مارکسیسم ـ لنینیسم، انباشت اولیه سرمایه، دیکتاتوری پرولتاریا

 

۱۷

به لحاظ سیاسی

 

الف

·    به لحاظ سیاسی، مشخصه جایگاه طبقه کارگر در کاپیتالیسم از سویی، محرومیت او از قدرت است.

·    آن سان که طبقه سرمایه دار، قدرت دولتی خود را برای سرکوب طبقه کارگر به کار می اندازد و با کلیه وسایل مانع آن می شود که طبقه کارگر، خود را و کل جامعه را از قید و بند استثمار آزاد سازد.

 

ب

·     طبقه کارگر از سوی دیگر، نیروهای سیاسی خود را در مقاومت در مقابل عواقب استثمار و در راه رهایش اجتماعی خود فرم و آرایش می بخشد.

 

·     مراجعه کنید به سندیکاهای کارگری

 

۱۸

·    طبقه کارگر تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی به توسعه شعور طبقاتی خویش نایل می آید، جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی را از آن خود می کند (فرامی گیرد) و بدین طریق سازمانیابی خود را و درجه ضربتی اکسیون های خود را ارتقا می بخشد.

 

 

۱۹

·     طبقه کارگر، رسالت تاریخی خود را فقط زمانی می تواند به انجام رساند که در وحدت تنگاتنگ با کلیه طبقات و اقشار زحمتکش عمل کند.

·    طبقات و اقشار زحمتکشی که در جامعه سرمایه داری ضمنا مورد استثمار قرار می گیرند و در سوسیالیسم و کمونیسم تنها دورنمای آتی خود را می بینند.

 

·    مراجعه کنید به سیاست اتحاد

 

۲۰

·     طبقه کارگر بدین طریق به نیروی سیاسی مستقلی مبدل می شود که  هرچه آگاهی اش، سازمان یابی اش و تأثیرش بر دیگر زحمتکشان افزایش یابد، به همان اندازه نیرو و لیاقتی را کسب می کند که در انقلاب پرولتری از طبقه سرمایه دار سلب قدرت کند و حاکمیت خاص خویش را استقرار بخشد و به ساختمان سوسیالیسم اقدام کند.

 

۲۱

·     طبقه کارگر در مبارزه بر سر قدرت از مراحل توسعه مختلف می گذرد.

 

۲۲

·     طبقه کارگر در انقلاب پرولتری و در ساختمان (بنای) جامعه نوین، به تغییر بنیادی جایگاه (موقعیت) خود و دیگر طبقات و اقشار اجتماعی نایل می آید.

 

۲۳

·     همان طبقه کارگر که در نظام جامعتی کاپیتالیستی تحت استثمار و ستم و سرکوب قرار داشته، با برقراری دیکتاتوری پرولتاریا به طبقه حاکمه جامعه مبدل می شود.

·    طبقه حاکمه ای که تحت رهبری حزب مارکسیستی ـ لنینیستی و در اتحاد مستحکم با دهاقین زحمتکش و دیگر اقشار زحمتکش از قدرت دولتی خود برای تسخیر مالکیت تمامجامعتی بر وسایل تولید و برای سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی بهره برمی گیرد  و به مثابه اولین طبقه اجتماعی رهبری و پلان بندی تمامجامعتی را توسعه می دهد.

 

۲۴

·    زحمتکشان تحت رهبری طبقه کارگر به اقدامات زیر می پردازند:

 

الف

·    حیات جامعتی را به نفع کلیه اعضای جامعه سوسیالیستی و در مطابقت با قانونمندی های ساختمان سوسیالیستی تحول می بخشند.

 

ب

·    در مقابل حملات امپریالیست ها از سوسیالیسم به دفاع برمی خیزند.

 

پ

·    برای ارضای حوایج جمعیت کشور، تولید مایحتاج عمومی را سازمان می دهند و ارتقا می بخشند.

 

ت

·    به همکاری با دیگر کشورهای سوسیالیستی برادر می پردازند.

 

ث

·    همبستگی طبقاتی انترنالیستی خود را شکوفا می سازند.

 

ج

·    به ارتقای تأثیر سوسیالیسم در مقیاس جهانی به نفع صلح، دموکراسی و غلبه بر امپریالیسم می پردازند.

 

۲۵

·     طبقه کارگر تحت رهبری حزبش، مناسبات تولیدی را با خصلت جامعتی نیروهای مولده مطابقت می بخشد و همراه با دیگر زحمتکشان به مالک جامعتی وسایل تولید مبدل می گردد. 

 

۲۶

 

·     نقش رهبری طبقه کارگر و حزبش به طور لاینقطع رشد می کند.

·    برای اینکه طبقه کارگر به مثابه طبقه اجتماعی رهبری کننده به سازماندهی عالی ترین فرماسیون جامعتی، یعنی سوسیالیسم و کمونیسم می پردازد و این روند به طور لاینقطع مطالبات بالاتری از رهبری، اداره و پلان بندی جامعه می طلبد.

 

۲۷

·     طبقه کارگر «نیروی مولده اصلی جامعه بوده و خواهد بود.

 

·     روح انقلابی طبقه کارگر، انضباط مندی اش، سازمانیابی اش، کلکتیویته اش (جمعگرایی اش) برای جایگاه رهبری اش در سیستم جامعه سوسیالیستی تعیین کننده اند.»

·    (برژنف)

 

۲۸

·     بدین طریق طبقه کارگر به مثابه طبقه اجتماعی مولد، به تکثیر مالکیت سوسیالیستی می پردازد، راندمان کار را برای بهبود حیات مادی و فرهنگی به طور لاینقطع افزایش می بخشد.

·    در روند کار و مسابقه (رقابت) به توسعه روابط سوسیالیستی میان زحمتکشان می پردازد.

 

۲۹

·     طبقه کارگر در سازماندهی کار تعاونی به دهقانان و دیگر زحمتکشان مدد می رساند تا از مزایای کار مشترک سوسیالیستی بهره برگیرند.

 

۳۰

·     طبقه کارگر با جامعتیت بخشیدن هر چه فراتر به کار، شالوده و پایه مادی لازم برای توسعه طبقات و اقشار سوسیالیستی و برای نفی طبقات و اقشار سوسیالیستی در کمونیسم فراهم می آورد.

 

۳۱

·     طبقه کارگر برای برآمدن از عهده انجام این وظایف خویش به عوامل زیر نیاز مبرم دارد:

 

الف

·     به رهبری حزب خویش

ب

·     به حمایت روشنفکریت سوسیالیستی

 

پ

·    به ارتقای سطح فکری و فرهنگی خود در روند کار و مبارزه سیاسی

 

ت

·     به تغییر و توسعه کل جامعه.

 

۳۲

·    طبقه کارگر بر نفوذ ایده ئولوژی و اخلاق بورژوایی در عرصه تفکر و عمل غلبه می کند.

 

۳۳

·     طبقه کارگر، جهان بینی علمی خود را به درجه ایده ئولوژی حاکم ارتقا می دهد.

 

۳۴

·     طبقه کارگر با اخلاق طبقاتی سوسیالیستی خود معاییر جامعتی را تعیین می کند.

 

۳۵

·     طبقه کارگر به توسعه محتوا و سطح آموزش و پرورش  در مطابقت با الزامات اقتصادی و سیاسی ساختمان سوسیالیستی جامعه همت می گمارد.

 

۳۶

·     طبقه کارگر به پیشبرد هنر و علوم مبادرت می ورزد.

 

۳۷

·     طبقه کارگر بدین طریق کلیه عرصه های حیات جامعتی را  قوام می بخشد و در این روند، به توسعه شخصیت سوسیالیستی نایل می آید.

 

۳۸

·     به قول اریش هونکر، «طبقه کارگر از دو دهه قبل در جمهوری آلمان دموکراتیک حامل قدرت است.

·    دولت ما را تشکیل داده است.

·    کل خلق زحمتکش را حول خود متحد ساخته است.

·    طبقه کارگر به جامعه نوین، خطوط انسانی و کیفیت مبارزاتی خود را اعطا کرده است.»

 

پایان

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر