۱۴۰۲ مرداد ۲۲, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۱۲)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت پانزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۷ ـ ۶۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
  

۱

شنیدم در ایام حاتم، که بود

به خیل اندرش، بادپائی چو دود

 

ز اوصاف حاتم به هر مرز و بوم

بگفتند برخی به سلطان روم

 

که همتای او در کرم مرد نیست

چو اسبش به جولان و ناورد نیست
 

معنی تحت اللفظی:

حاتم طائی

اسب تند روی داشت.

به امپراطور روم راجع به بخشندگی حاتم طائی و تند روی اسبش حکایت کردند.

 

سعدی

 در این حکایت،

 شیوه شناخت انسانها را به خواننده اشعار خویش می آموزد:

اول

باید یکی از خصوصیات اخلاقی او را،

 مثلا کرم و یا خست او را برشمرد

و

 بعد

یکی از چیزهائی که دارد،

مثلا اسبش را.

 

فرق چندانی با شیوه رایج در آستانه قرن بیست و یکم ندارد:

هر بورژوا و یا خرده بورژوائی

 نیز برای توصیف فردی،

 اول

 ثروت چند میلیونی اش را نام می برد

 و

بعد

 در باره زنش، اوتوموبیل، کشتی و ویلایش و تعداد لایک هایش در عنترنت

 داد سخن سر می دهد.

 

انسانها آنند که دارند.

اگر روزی توده مولد و زحمتکش

 مالکیت خصوصی

 را

زنده بگور کند و فاتحه تمام ارضی برایش بخواند، بسیاری از شخصیت های پرنفوذ و معتبر

 گور خود را برای همیشه گم خواهند کرد

و

جز انسانهای مولد فکری و مادی

 کسی اعتبار و نفوذی نخواهد داشت.

حاتم طائی

یکی از قهرمانان سعدی است،

 که

 ظاهرا

 قبل از ظهور پیامبر اسلام زندگی می کرد.

 

سعدی صفت نیک خارق العاده ای نیست که به حاتم نسبت ندهد.

روایات مربوط به حاتم را سعدی به مثابه اسناد بی چون و چرا مورد استفاده قرار می دهد.

کرامت حاتم محتوای تئوری نام و ننگ سعدی را تشکیل می دهد.

نام و ننگ را سعدی به عنوان اهرم و انگیزه عمل خیر در نظر می گیرد و مطلق می کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر