۱۴۰۳ آبان ۱۹, شنبه

درنگی در شعری از احسان طبری، تحت عنوان «دو بینش» (۱۱)

     

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

 
 دو بینش 
(از اندرزنامه عمر)

درنگی

از

شین میم شین

 

زور و زر را گر به خود حاکم کنی در روزگار
چارپا خویی که گشتی بنده مهمیز و جو
شمع آسا خود بسوز و تیرگی کن برکنار
کِشته ای گر بذرِ زرّین، میرسد گاهِ درو

معنی تحت اللفظی:

بشر اگر تابع زر و زور باشد، به درجه  جانور تنزل می یابد.

جانوری که تابع مهمیز (میخ کفش اسب سوار برای بالاتر بردن سرعت اسب) و جو است.

بشر باید مثل شمع بسوزد و شب تیره  را بیفرزود.

اگر بذر زرین بپاشد، روزی خرمن زر درو خواهد کرد.

 ۱

زور و زر را گر به خود حاکم کنی در روزگار

روی مفاهیم ادبی و عامیانه « حاکم کردن زر و زور بر خویشتن» و «روزگار» باید اندکی خم شد:

طبری نه با مفاهیم فلسفی، نه با مفاهیم مارکسیستی، بلکه با مفاهیم ادبی، عامیانه و چه بسا مذهبی می اندیشد.

 

دیالک تیک زر و زور

در تحلیل نهایی

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی است.

 

مراجعه کنید

به

زیربنا و روبنا

 

۱

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8975

 

۲

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8980

 

۳

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8986

 

پایان

 

دیالک تیک زر و زور

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک ثروت و قدرت، حاکمیت و حکومت، طبقه حاکمه و هیئت حاکمه است.

دیالک تیک زر و زور

 فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک ثروت و سرمایه و مکنت مستغلات و دولت است.

طبری

چنان وانمود می کند که انگار زر و زور چیزهای نجسی اند که نباید به آنها دست زد.

زر

در تحلیل نهایی

به معنی نعمات مادی و فکری است.

زر 

یعنی ثروت و نعمت مادی و فکری و فرهنگی.

زر

توسط مولدین و زحمتکشان مادی و فکری تولید می شود.

تولید نعمات

  اساسی ترین کردوکار در جامعه و همبود (اجتماع) بشری است.

مناسبات تولیدی

زیربنای جامعه بشری اند.

مراجعه کنید

به

مناسبات تولیدی

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3156

 

پایان


قانون مطابقت (همخوانی) مناسبات تولیدی با خصلت نیروهای مولده

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/12565

 

در مفهوم زور، 

قدرت و قهر و حکومت و دولت و اوتوریته و تجرید می یابند.

 

جامعه بشری

مبتنی بر دیالک تیک زر و زور (زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی) است.

هر نوزادی در هر جامعه 

به قول مارکس،

در فرماسیون اقتصادی معینی، تحت مناسبات تولیدی معینی زاده می شود و زندگی می کند

به همان سان که تحت فشار جو زاده می شود و زندگی می کند.

مراجعه کنید

به

درک ماتریالیستی تاریخ

 

سیطره زر و زور

امری عینی و جبری است و نه امری میلی و اختیاری.

طبری

اما از «حاکم کردن زر و زور بر خویشتن» دم می زند.

یعنی

سطره دیالک تیک زر و زور

را

امری سوبژکتیو، دلبخواهی و اختیاری می پندارد

و

از ارتکاب به چنین خطایی نهی می کند.

وقتی گفته می شود که سران حزب توده از مارکسیسم بی خبر بوده اند، 

به همین دلیل است.

آثار و اشعار و افکار طبری ها باید به چالش مارکسیستی کشیده شوند.

فرق هم نمی کند که بت سازان و بت پرستان بپسندند ویا نپسندند، بخواهند ویا نخواهند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر