۱۴۰۳ آبان ۱۳, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۹۹)

     

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

مطلب، طاعت و پیمان و صلاح از من مست

که به پیمانه کشی، شهره شدم روز الست.

 از من مست که از روز الست میخواره درجه اولم، انتظار عبادت و وفا به عهد و نیکوکاری نداشته باش.

 

حافظ

 در این بیت غزل،

همان اندیشه یاوه بیت قبلی را تکرار می کند.

برای او تنها پیمانی که ارزش دارد، پیمان با پیمانه است.

 

اما از آنجا که در فلسفه حافظ، انسان نه خودمختار، بلکه برده و بی اراده و هیچکاره است، پیمان یاد شده هم نه پیمان به معنی واقعی کلمه، بلکه وظیفه ای تحمیلی است.

در فلسفه حافظ انسان حق و حقوقی ندارد، برده «مشیت الهی» است.

قرعه ای می کشند و وظیفه ای را بر دوشش می گذارند.

 

انسان در فلسفه حافظ

 تفاله یک انسان است.

 آشغال به تمام معنا ست.

 

مفهوم «پیمان با پیمانه» را سیاوش و سایه هم به معنی پیمان با توده مولد و زحمتکش و حزب توده

به کرات به کار می برند، که موقع بررسی آثار آندو پهلوان به این مسئله برخواهیم گشت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر