۱۴۰۲ اسفند ۱۱, جمعه

قرآن کریم از دیدی دیگر (۲۰۴)

   

   

ویرایش و تحلیل

 از

فریدون ابراهیمی

﴿تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ ۖ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ ۖ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾
[ آل عمران: ۲۷]

از شب مى‌كاهى و به روز مى‌افزايى و از روز مى‌كاهى و به شب مى‌افزايى. 

زنده را از مرده بيرون مى‌آورى و مرده را از زنده. 

و

 به هر كه بخواهى بى‌حساب روزى مى‌دهى.

کریم

در این آیه، 

در ادامه آیه قبلی، مشخصات الله را تبیین می دارد:

کریم

تبدیل شب به روز و روز به شب

را

کسب و کار خدا جا می زند.

دلیل تشکیل شب و روز

گردش زمین به دور خورشید است.

 کریم، 

هر جا که دلیل عینی و علمی برای پدیده ای ندارد،

پای الله را به میان می کشد.

مشخصه مذاهب 

توضیح مسائل طبیعی و جامعتی با قوای ماوی طبیعی (الله، قضا و قدر و ملائکه و اجنه و غیره) است.

 

زنده را از مرده بيرون مى‌آورى و مرده را از زنده.

 گذار از جماد به موجود

نیز روندی طبیعی است و ربطی به الله و دیگر قوای ماورای طبیعی ندارد.

ماهیت موجودات

فرق ماهوی با ماهیت جمادات ندارد.

هر دو از عناصر شیمیایی تشکیل یافته اند.

فقط ساختار مولکولی شان متفاوت است.

و

 به هر كه بخواهى بى‌حساب روزى مى‌دهى.

دیالک تیک رزاق و رزق

هم

از دیالک تیک های فقهی است.

نعمات مادی

یا منشاء طبیعی دارند (مثلا میوجات و سبزیجات و موجودات طبیعی) 

و

یا منشاء طبیعی ـ جامعتی دارند (مواد غذایی و پوشاک و مسکن و بهداشت و غیره.)


نعمات مادی

تهیه و تولید می شوند.


﴿لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ ۖ وَمَن يَفْعَلْ ذَٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً ۗ وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ۗ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ﴾
[ آل عمران: ۲۸]

نبايد مؤمنان، كافران را به جاى مؤمنان به دوستى برگزينند.

 پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه‌اى نيست.

 مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد. 

و خدا شما را از خودش مى‌ترساند كه بازگشت به سوى اوست.

کریم

در این آیه، مؤمنین را از برقراری رابطه دوستی با کافرین نهی می کند.

چنین کاری عملا امکان ناپذیر است.

چون در جامعه بشری تقسیم کار هست و هر کس در زمینه ای تخصص دارد.

بدون برقراری رابطه دوستی با ابنای بشر، توسعه جامعتی مختل می گردد.

علاوه بر این معیار دوستی منافع مشترک است و نه اعتقاد مذهبی مشترک.

جامعه بشری

از طبقات اجتماعی تشکیل یافته است 

و

روابط دوستی انسان ها مبتنی بر منافع طبقاتی است.

رعیت کافر و مسیحی و یهودی و زرتشتی دوست طبیعی ـ طبقاتی رعیت مسلمان است

و

فئودال کافر و مسیحی و یهودی و زرتشتی دوست طبیعی ـ طبقاتی فئودال مسلمان.


 پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه‌اى نيست.

کریم

به عوض استدلال علمی و منطقی،

پای الله را به میان می کشد:

هر کس دوست کفار شود، دشمن الله است.

انگار کفار بنده کذایی الله نیستند و مسلمانان تحفه نطنزند.


 پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه‌اى نيست.

 مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد.

کریم

دلیل برقراری پیوند دوستی مؤمنین با کافرین

را

ترس از کافرین می داند.

باز هم سر و کله بینش پسیکولوژیستی کریم  پیدا می شود.

 ترس از دیگری،

می تواند به بندگی و وابستگی به او منجر شود و نه به دوستی با او.

رابطه دوستی همیشه بر اساس منافع مشترک شکل می گیرد و نه بر اساس ترس.

راه حل کریم

تماشایی است:

و خدا شما را از خودش مى‌ترساند كه بازگشت به سوى اوست.

منطق تق و لق کریم

اکنون آشکار می گردد:

اگر ترس به دوستی منجر شود، ترس از الله هم باید به دوستی با الله منجر شود

 و نه به بندگی و وابستگی به الله.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر