پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین
۱
· تعریف توصیفی، فرمی از تعریف است که عمدتا توسط لوئیس مورد بررسی قرار گرفته است.
۲
· در تعریف توصیفی، اوبژکت را به کمک یک مشخصه غیرماهوی که شامل حال کلیه اوبژکت های طبقه معینی می شود و به هیچ اوبژکت طبقه دیگرتعلق ندارد، مشخص می کنیم.
۳
· مثال: «انسان حیوانی است که می خندد!»
۴
· همه انسان های معمولی توانائی خندیدن دارند و هیچ موجودی غیر از انسان این توانائی را ندارد.
۵
· اما مشخصه خندیدن یک مشخصه غیرماهوی است.
۶
· وجود این گونه مشخصات غیرماهوی که توسط لوئیس برای تعریف مورد استفاده قرارمی گیرند، می تواند برای طبقه بندی اوبژکت ها مفید باشد، اما برای علم که قصد پژوهش راجع به ماهیت اشیاء را دارد، به طور کلی بیهوده است.
۷
· تعریف توصیفی را بعضی خا از این نظر مفید می دانند که گویا برای این تعریف، خود اشیاء کفایت می کنند و لزوم توجه به اشیاء دیگر نیست.
· برخلاف تعریف ترکیبی که همواره روابط اشیاء مختلف با یکدیگر را در نظر می گیرد.
۸
· تحلیل مثال نقل شده از لوئیس نشان می دهد که اصلا چنین نفعی در بین نیست:
· لوئیس می گوید اصوات معینی باید بر اساس ارتعاش موزون که شالوده آن اصوات است، تعریف شوند.
۹
· ولی لوئیس فراموش می کند که او با این کار خود، رابطه ای را در نظر گرفته است:
· رابطه اصوات با ارتعاشات را.
۱۰
· بنابرین مرزبندی اصولی میان تعریف توصیفی و تعریف ترکیبی ممکن نیست.
· مراجعه کنید به تعریف.
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/13000
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر