۱۴۰۲ مرداد ۲۱, شنبه

درنگی در دون ژوان در جهنم اثر «برنارد شاو» (۱)


ابراهيم گلستان

درنگی

از

مسعود بهبودی

 
دون ژوان به شیطان:
در این کاخ دروغ‌ها یکی دو حرف راست نباید تو را برنجاند. 

دوستان تو 

گنده‌ترین کره‌بزهایی هستند که می‌شناسم.
دوستان تو 

زیبا نیستند، زینت به خود داده اند.


پاک نیستند، صورت تراشیده و آهار خورده اند.


آراسته نیستند، لباس به رسم روزگار پوشیده اند.


دانش نیاموخته اند، گواهینامه دانشگاه دارند.


مومن نیستند، مسجد برو اند.


دنبال اخلاق نیستند، پیرو آدابند.


پرهیزگار نیستند، بزدلند.


هنری نیستند، شهوانیند.


منعم نیستند، پولدارند.


دلبستگی ندارند، بنده وار مطیعند.


پایبند وظیفه نیستند، مانند گوسفند تسلیمند.


مردم خواه نیستند، میهن پرستند.


شجاع نیستند، شر به پا کن اند.


مصمم نیستند، لجوجند.


موقر نیستند، مقمپزند.


برای خود احترام ندارند، تنها افاده دارند.


مهربان نیستند، نازک دلند.


سبک سنگین نمی کنند، رودربایستی می کنند.


اندیشمند نیستند، عقیده به عاریت گرفته اند.


ترقی طلب نیستند، طبل های مطنطن اند.


قوه خیال ندارند، خرافات دارند.


عدالت نمی کنند، تلافی می کنند.


دستیاز نیستند، گشاده بازند.


انضباط ندارند، افسار بر گردن دارند.


اصلا صادق نیستند، دروغگویند

فرد فردشان تا آخرین ریشه روحشان.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر