۱۴۰۲ بهمن ۷, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۶۷)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیست . دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۷)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

سگ آخر، که باشد که خوانش نهند

بفرمای، تا استخوانش دهند

معنی تحت اللفظی:

برای سگ که نباید سفره پهن کرد.

به سگ باید استخوان داد.

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک خیر و شر (خوب و بد)

 را

به شکل دیالک تیک بشر و انسان بسط و تعمیم می دهد

و

 انسان بد را با اذل موجودات، یعنی سگ همتراز می داند و احسان بدو را نادرست می داند.

به سوی سگ باید سنگ انداخت و اگر سگی در حال مرگ از گرسنگی یافتی، مبادا گوشتی و یا نانی جلویش بیندازی، استخوانی برایش کافی است، تا دندانهایش خرد و خراب شوند.

این همان سعدی است که در باره عفو گناهان مردی که به سگی آب داده بود،

داد سخن سر داده است:

 

(بوستان، ص ۶۲)

به خدمت میان بست و بازو گشاد

سگ ناتوان را دمی آب داد

 

خبر داد پیغمبر از حال مرد

که داور گناهان از او عفو کرد.

معنی تحت اللفظی:

کسی که به سگ تشنه ای آب بدهد، گناهانش بخشیده می شوند.

 

ولی وقتی که پادشاه قصد کشورگشائی دارد و غصب اموال مردم را ضروری می داند،

ایدئولوگ طبقه و دربار باید تشدید ستم و استثمار را توجیه تئوریک بکند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر