۱۴۰۳ مهر ۱۷, سه‌شنبه

درنگی درانعکاس هنری - استه تیکی طبیعت در آیینه ذهن و ضمیر طبری (۷) (بخش اخر)

   

احسان طبری

(۱۲۹۵ ـ ۱۳۶۸)

(۷۳ سال)

فیلسوف، نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوگ و عضو کمیتهٔ مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران

ویکی پیدیا

درنگی

از

شین میم شین

 پائیز،
 پلی است از زوال تا زایش
دانشمند فرزانه، رفیق احسان طبری

آذر فراهانی


آن سوی سرونازها با میوه های صمغ آلود، 
رقص در هم پیچ شاخه های بید و درختچه های شعله زن...
 
چنبره غوغاگر زنبور بر گِردِ گُلِ مینا و تقلاّیِ او با شانه خرمگسی بر جدار شیشه ها...
 
 گرما می گریزد، روشنی فرو می کاهد و این هر دو، گوهر زیستن است...

۱

آن سوی سرونازها با میوه های صمغ آلود، 

رقص در هم پیچ شاخه های بید و درختچه های شعله زن...

معنی تحت اللفظی:

درختانی در ان سوی سروها، میوه های صمغ آلود دارند و شاخه های بید و درختچه های فروزان در انوار آفتاب 

بسان رقاصان حول خود می پیچند.

در این جمله طبری

دقت چشمگیر او آشکار می گردد:

از یک میلیون نفر شاید یک نفر به ترشح صمع از برخی از میوه پی ببرد.

کودکان در زمینه کشف چیزهای ناچیز (فردوسی) جهانپهلوانند.

طبری پیچش بیدها را به صورت رقص رقاصان تصور و تصویر می کند.

طبری

عملا و عینا

طبیعت را سوسیالیزه و هومانیزه می کند.

کسب و کار سعدی هم همین است.

فرق طبری با سعدی

این است که هدف سعدی، ایده ئولوژیکی ـ فئودالیستی است.

در حالیکه هدف طبری، استه تیکی است.

 

۲
چنبره غوغاگر زنبور بر گِردِ گُلِ مینا و تقلاّیِ او با شانه خرمگسی بر جدار شیشه ها...

معنی تحت اللفظی:

زنبوری ضمن وز وز کردن، دور گل مینا چرخ می زند و ضمنا با شانه خرمگسی بر جدار شیشه درگیر است.

طبری در این جمله نیز زنبور را به رقاصی تشبیه می کند که حول کسی دایره  می رقصد و ضمنا آواز می خواند.

بشر معمولا قادر به انجام همزمان چنین کارهایی نیست.

این جور کردوکارها در انحصار حشراتند.

ولی بی دلیل نیستند.

زنبورها

در طول تکامل میلبون ها ساله خود زبان خاص خود را  توسعه داده اند 

که دیری است که توسط زیست شناسان رمزگشایی شده است.

مثال:

زنبورها با تکان دادن باسن خود

محل گلزار را دقیقا تبیین می دارند.

وز وز آنها نیز احتمالا نوعی تلفن و تلگراف به زنبوران دیگر است.

 

۳

 گرما می گریزد، روشنی فرو می کاهد و این هر دو، گوهر زیستن است...

معنی تحت اللفظی:

پاییز آمده است.

هوا رفته رفته سرد می شود و تابش آفتاب کاهش می یابد

و

گریز گرما و کاهش تابش افتاب

گوهر حیاتند.


اتفاقا بر عکس.

پاییز نه فصل حیات طبیعت، بلکه فصل تدارک ممات طبیعت است.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر