۱۴۰۳ مهر ۱۸, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۸۳)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

کسی گفتش:

«اکنون سر خویش گیر

از این سهلتر مطلبی پیش گیر»

معنی تحت اللفظی:

کسی به عاشق سمج رو دار اندرز داد:

«حالا که شاهد محل سگ به تو نمی گذارد، دنبال شاهد دیگری بگرد که وصل با او سهلتر باشد.»

 

چو مفتون صادق ملامت شنید

به درد، از درون ناله ای بر کشید  

که بگذار تا زخم تیغ هلاک

بغلتاند ام لاشه در خون و خاک

نمی بینم از خاک کویش گریز

به بیداد گو:

»آبرویم بریز.»

معنی تحت اللف‍ظی:

عاشق صادق وقتی سرزنش اندرزگو را شنید،

از فرط درد ناله ای از اعماق وجود خود برکشید و گفت:

من نمی توانم از شاهد دل برکنم، حتی اگر سر بر تنم نباشد و آبرویم برود.»

 

سعدی

 در این بند از شعر،

 فلسفه عشق مورد نظر خود را از صراحت می گذراند.

عاشق نه قصد وصل، بلکه قصد تخریب خود را بر سر دارد.

عاشق از جان خود سیر شده است و بهانه ای برای مرگ مطلوب می جوید.

عشق برای او بهانه ای بیش نیست.

 

او به قول فروغ،

«جز تفاله یک زنده» نمی تواند باشد.

 

ما به این پدیده روانی در حکایت قبلی اشاره کردیم.

این گونه عشق ها، راهواره ای برای رهائی مجازی هیچان جامعه از هیچوارگی است.

 

سعدی و حافظ به غلط، از این نیهلیسم (پوچی گرایی) برای تعیین خلوص عشق معیاری می سازند.

 

آنها عشق هرکسی را که اشتیاق بیشتری برای مرگ داشته باشد، خالصتر تلقی می کنند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر