مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
۱
به عنوان مثال حضرت عبدالبهاء میفرماید:
"تغییر احوال و تبدّل و انقلاب زمان، از لوازم ذاتیهء ممکنات است و لزوم ذاتی از حقیقت اشیاء انفکاک ندارد...
و چون تغییر و تبدّل حال از لوازم ممکنات است لهذا
احکام نیز به سبب تبدّل و تغییر زمان تبدیل شود...
معنی تحت اللفظی:
چون تغییر چیزها و تحول کیفی آنها از لوازم ممکنات است،
پس تغییر و تحول احکام هم در اثر تبدلات و تغییرات الزامی است.
نتیجه گیری عبدالبهاء حیرت انگیز است:
مثال:
تبدیل بیضه به جوجه از ممکنات است.
(بیضه، جوجه بالقوه است.
فقط کافی است که پرنده رویش بخوابد و بالقوه، بالفعل شود.)
عبدالبهاء
نتیجه می گیرد که تبدیل بیضه به جوجه از لوازم ممکنات است.
در حالیکه قضیه درست برعکس است.
ممکنات از لوازم تبدیل بیضه به جوجه است.
اگر بیضه، جوجه بالقوه نمی بود، یعنی اگر ممکنات وجود نمی داشت، بیضه اصلا به جوجه تبدیل نمی شد.
این هنوز چیزی نیست.
عبدالبهاء
از ادعای خرافی وارونه خود نتیجه می گیرد که احکام الهی هم باید در تبعیت از تغییر و تحول چیزها، تغییر یابند.
احکام الهی
بدین طریق
بود و نبودشان یکسان خواهد بود.
به معنی توضیح واضحات خواهد بود.
هر زن دهقانی و خانه داری می داند که بیضه، جوجه بالقوه است و این دانش را مورد استفاده قرار می دهد.
حکم الهی راجع بدان که مددی به زن دهقان و خانه دار نمی کند.
فقط او را از خنده روده بر می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر