۱۴۰۲ دی ۶, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۳۷)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیستم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۴ ـ ۷۵)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

جوانی به دانگی کرم کرده بود

تمنای پیری بر آورده بود.

معنی تحت اللفظی:

جوانی به فقیری پشیزی داده بود و خواهش پیری را برآورده بود.

به جرمی گرفت آسمان ناگهش

فرستاد سلطان به کشتنگهش

معنی تحت اللفظی:

جرمی مرتکب می شود و پادشاه فرمان اعدامش را صادر می کند
 

۱

(بوستان، ص ۴۷)

تو را نیست منت ز روی قیاس

خداوند را من و فضل و سپاس

 

که در کار خیرت به خدمت گماشت

نه چون دیگرانت، معطل گذاشت

 

تو حاصل نکردی بکوشش بهشت

خدا در تو، خوی بهشتی به هشت

معنی تحت اللفظی:

پادشاها

ما نباید با مقایسه تو با دیگران، منت سر این و آن بگذاریم.

ما سپاسگزار از منیت و فضیلت خدا هستیم که تو را مأمور انجام کار خیر کرده است و بقیه را معطل گذاشته است.

خوی بهشتی تو نتیجه کوشش نبوده است.

خون بهشتی تو خدادادی است.

 

در پرتو این واقعیت امر می توان نیت ایدئولوژیکی ـ طبقاتی سعدی و حافظ را دریافت.

حکم «به جرمی گرفت آسمان ناگهش»،

 بلافاصله با حکم «فرستاد سلطان به کشتنگهش» تکمیل می شود.

جوان را آسمان (یعنی انعکاس آسمانی ـ انتزاعی سلطان) به جرمی (به جرم ارتکاب گناه، به جرم زیر پا نهادن «قوانین الهی») دستگیر و بازداشت می کند و سلطان (ظل الله) به میدان اعدام می فرستد.

اینجا

همه چیز وارونه نشان داده می شوند.

 فقط باید این نمایش وارونه و معکوس و پا در هوا را برگرداند و روی پاهایش گذاشت و فهمید:

جوان را نه آسمان، بلکه عوامل دولتی به جرم تخطی از قوانین جامعه فئودالی (و نه قوانین الهی) بازداشت می کنند و سلطان (رئیس قوه مجریه و...) فرمان قتلش را صادر می کند و آسمانی در کار نیست.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر