۱۳۹۳ مرداد ۱۸, شنبه

مقوله «رقیب» در آثار خواجه شیراز (35)


تحلیلی از شین میم شین  
  
یا وفا، یا خبر وصل تو، یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک ز این دو سه، کاری بکند

·        خواجه در این بیت، رقیب را در دیالک تیک سه عضوی عاشق ـ رقیب ـ معشوق مطرح می سازد و آرزوی قلبی اش را در قالب سه امکان وفا، خبر وصل و مرگ رقیب خلاصه می کند و انجام هر کدام از سه آرزوی خویش را بطور ایراسیونالیستی به عهده فلک کذائی می گذارد.

1
 یا وفا، یا خبر وصل تو، یا مرگ رقیب

·        وفا یکی از مقولات بسیار مهم در دیوان خواجه است.

·        اما مقوله وفا نتیجه تجرید چه چیزهائی است؟
·        ضمنا چرا وفا این چنین ایدئالیزه می شود؟  

وفا 

به معنی به سر بردن عهد و پیمان
مقابل غدر
  دوستی صمیمیت
مقابل جفا
  ای دل چه اندیشیده ای در غدر آن تقصیرها
ز آن سوی او چندان وفا ز این سوی تو چندین جفا
(دیوان کبیر)

·        بر اساس این تعریف فرهنگ واژگان فارسی، وفا در دو دیالک تیک مرتبط به هم زیر مطرح می شود: 

الف
·        در دیالک تیک عهد و وفا 

ب
·        در دیالک تیک وفا و جفا 

2
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

·        دیالک تیک عهد و وفا حاکی از آن است که میان عاشق و معشوق کذائی، عهد و پیمانی بسته می شود، وعده و قولی داده می شود و چه بسا حتی قراری تعیین می شود.
·        خواجه آرزو می کند که معشوق کذائی به عهد خود وفا کند.
·        به وعده و قولی داده، جامه عمل بپوشاند.
·        در این صورت و فقط در این صورت است که معشوق خبر وصل خواهد داد.
·        خواجه در وصیت نامه اش از تیمور لنگ (معشوق) نیز می خواهد که به عهدی که با او بسته وفا کند:
·        یعنی در روز قیامت شفیع خواجه باشد تا خواجه به جای دوزخ به جنت رود و با حوریان و غلمان ها حال کند.
·        خبر وصل در این مورد به معنی دعوت خواجه به خیمه گاه تیمور، هدیه کردن کنیزکی و یا غلامکی و شنیدن اشعار او خواهد بود.  

3
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

·        اگر معشوق به عهد خود وفا نکند و از خبر وصل هم خبری نشود، خواجه مطمئن می شود که توطئه رقیب در کار است و معشوق را نسبت به عاشق بی اعتنا و یا حتی بدبین کرده است:
·        در این مورد، مثلا شاعر خوش قریحه تری، خوش ذوق تری و چاپلوس تری پیدا شده و توجه تیمور را به خود جلب کرده و جای خالی خواجه را پر کرده است.
·        خواجه برای رقیب، مرگ آرزو می کند.  

4
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک ز این دو سه کاری بکند

·        مسئله اما این است که خواجه تحقق این آرزوها را نه به عهده سوبژکتی مادی، زمینی، انسانی و اجتماعی و عقلی (راسیونال)، بلکه به عهده قوای ماورای مادی، ماورای زمینی، ماورای انسانی و ماورای اجتماعی و ضد عقلی (ایراسیونال) می گذارد.
·        در این مورد بخصوص به عهده فلک کذائی می گذارد.
·        یکی از نشانه های بارز ایراسیونالیسم (خردستیزی) همین است.
·        ما این کرد و کار خواجه را ایراسیونالیزه کردن راه حل مسائل فردی و اجتماعی می نامیم.

5
·        خواجه خواننده را از جست و جوی راه حل راسیونالیستی برای مسائل و معضلات شخصی و اجتماعی منحرف می کند و به دنبال نخود سیاه ایراسیونالیستی از قبیل چرخ و فلک و سپهر و قضا و غیره می فرستد.
·        خواجه به این طریق و ترفند، سوبژکت انسانی و اجتماعی را با سوبژکت واره های واهی جایگزین می سازد.
·        فرق هم نمی کند که عمل سوبژکت مورد نظر مثبت باشد و یا منفی، سازند ه باشد و یا مخرب.

6
·        اگر کسی خانه خراب شده، خواجه او را به سراغ قضا و چرخ و فلک کور و کر و الکن و ابله می فرستد.
·        یعنی عملا او را به لعن و نفرین بر فلک کذائی فرامی خواند و بعد یاد آور می شود که مقصر اصلی اصلا خود فلک و چرخ و دهر و سپهر نیست.
·        لعن و نفرین بیهوده است و مقصر اصلی خود خدا ست.

7
·        ضمنا همین عوامفریبی را چنان جامه عمل می پوشاند که از خودش عاصی و یاغی و انقلابی دو آتشه عرضه می شود.
·        قرن ها بعد همین رسم و راه و آیین را نمایندگان فلسفه بورژوائی واپسین و مقلدان وطنی آنها چه بسا با همین فرم و محتوا تکرار خواهند کرد.
·        اینجا ست که همه نمایندگان همه طبقات اجتماعی واپسین سر از بیغوله ایراسیونالیستی واحدی در می آورند:
·        از حافظ تا شاملو و آل احمد
·        از شوپنهاور تا نیچه و هایدگر.
·        از یاسپرس تا پوپر و لاشخورهای دیگر.

8
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
بود آیا که فلک ز این دو سه کاری بکند

·        دیالک تیک عهد و وفا اما ریشه اجتماعی فئودالی و بنده داری دارد:
·        بنده و رعیت با ارباب بنده دار و فئودال، عهد و پیمان می بندند و باید مادام العمر بدان وفا کنند.
·        دلیل تجلیل وفا و تقبیح جفا در ایدئولوژی بنده داری و فئودالی همین جا ست.
·        دیالک تیک عهد و وفا که در فرم های متنوع ایدئولوژیکی، مثلا در شعر مطرح می شود، انعکاس دیالک تیک عهد و وفائی است که میان طبقه حاکمه و توده تشکیل شده است.

·        شعور اجتماعی برخاسته از وجود اجتماعی است.
·        شعور اجتماعی ئی است که به نوبه خود به وجود اجتماعی خدمت می کند و بدان جامه استه تیکی ـ هنری می پوشاند.
·        و بدان لعاب زیبا و دلنشینی از عاطفه و احساس و عشق می کشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر