سیری در جهان بینی جلال آل احمد (14)

تحلیلی از شین میم شین

پس ممالک دسته اول را با این مشخصات کلی و درهم تعریف کنم:

مزد گران

مرگ و میر اندک

·        معیار دوم جلال آل عبا برای تحلیل جامعه و جهان، مرگ و میر است.

·        معیار دوم هم بسان معیار اول، یعنی گرانی کذائی مزد، معیاری سطحی، ساده ولحانه و پا در هوا ست:

·        اگر همین معیار جلال آل عبا را جدی بگیریم و بر پایه آن جامعه بشری را به غربی و یا شرقی طبقه بندی کنیم، باید همه کشورهای غربی کذائی (از اروپا تا امریکا و ژاپن و افریقای جنوبی) را شرقی بنامیم و همه کشورهای عقب مانده جهان را غربی.  

·        چرا؟  

1

 مرگ و میر اندک

·        برای اینکه 16 سال قبل از نگارش همین جفنگ فئودالی ـ فوندامنتالیستی جلال، جنگی در اروپا پایان می یابد که میزان مرگ و میر در جوامع به زعم جلال غربی را بطرز وحشت انگیزی نشان می دهد:

تلفات متفقین

کشته ‌شدگان نظامی
بیش از ۱۴٬۰۰۰٬۰۰۰
شهروندان عادی
۳۶٬۰۰۰٬۰۰۰
مجموع
۵۰٬۰۰۰٬۰۰۰

تلفات متحدین

کشته ‌شدگان نظامی
بیش از ۸٬۰۰۰٬۰۰۰
شهروندان عادی
۴٬۰۰۰٬۰۰۰
مجموع
۱۲٬۰۰۰٬۰۰۰

2

 مرگ و میر اندک

·        اگر به این رقم مرگ و میر بالغ بر 62 میلیون نفر 6 میلیون یهودی و کمونیست و کولی و غیره در آوش ویتس و دیگر اردوگاه های نازی را و دهها میلیون نفر دیگر را هم که به دلایل بیماری و گرسنگی نفله شده اند، اضافه کنیم، به رقمی بیش از 70 میلیون نفر می رسیم.

·        چگونه می توان بر پایه معیار قلمزنی که «شامه ای تیز تر از سگ و دیدی دوربین تر از کلاغ»  دارد، کشورهای درگیر در این جنگ وحشتناک را جزو « ممالک دسته اول » محسوب داشت؟

·        ضمنا چگونه می توان در این «ممالک دسته اول» از مرگ و میر اندک دم زد؟

3

·        یکی از فلاکت های گریبانگیر روشنفکریت فئودالی ـ فوندامنتالیستی داشتن حافظه ای ضعیف تر از حافظه الاغ است.

·        کسانی که مردم را به برگشت به صدر کذائی اسلام در بیش از هزار سال پیش دعوت می کنند و مدعی ایدال بودن آن فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اند، قادر به یاد آوری 16 سال قبل نیستند.

4

زند و زای کم

·        این معیار سوم جلال آل عبا برای تحلیل جامعه بشری است.

·        تئوری جمعیت امپریالیستی معروف در این معیار تقطیر یافته است.

·        همه این معیارها که جلال و ایدئولوژی طبقه حاکمه برای تحریف حقایق به خدمت می گیرند، نه اولین، بلکه ثانوی اند و بسته به علل عینی معینی تعیین و دستخوش تغییر می شوند.

·        اگر جامعه ای به نیروی کار نیاز داشته باشد، تولید مثل را تشویق می کند و اگر نیاز نداشته باشد، کنترل و حتی تحریم می کند.

·        تولید مثل ضمنا علل دیگری دارد و در تحلیل نهائی معلول شرایط عینی و ذهنی معینی است.

·        از این جور چیزهای ثانوی هم فت و فراوان وجود دارد و هم نمی توان ذره ای عقل در سر داشت  و آنها را به مقام معیار  ارتقا داد و به خورد خلایق داد.

5

 خدمات اجتماعی مرتب

·        این معیار چهارم جلال آل عبا ست.

·        این معیار هم از داشتن حافظه ای ضعیفتر از حافظه الاغ حکایت می کند.

·        خدمات اجتماعی غرب همیشه مرتب نبوده و ضمنا در همه کشورهای به اصطلاح غربی هم مرتب نیست.

·        پس از پیروزی انقلاب اکتبر و بویژه پس از شکست فاشیسم و تشکیل سیستم کشورهای سوسیالیستی، طبقه حاکمه در جوامع سرمایه داری برای کاهش جاذبه سوسیالیسم، به عقب نشینی های محتوامند و فرمال در عرصه های مختلف جامعه دست می زند.

·        خدمات اجتماعی و خیلی چیزهای دیگر ثمره مستقیم و غیرمستقیم رزم طبقاتی توده های مولد و زحمتکش در مقیاس جهانی بوده اند و پس از شکست سوسیالیسم چه بسا کاهش چشمگیر یافته اند و یا حتی بکلی واپس گرفته شده اند.

·        کسانی که در کشورهای سرمایه داری پیشرفته بسر می برند، این روند تخریب شبکه خدمات اجتماعی را با گوشت و پوست و پورت مانی (کیسه پول)  خود احساس می کنند.

·        دوره رفاه و حیف و میل در جوامع سرمایه داری ترفند و توطئه و طریقی برای نرم و خام و خر کردن توده ها بوده است تا با مقایسه سطحی سطح رفاه مادی در کشورهای سرمایه داری با کشورهای سوسیالیستی سودای مبارزه برای رهایش اجتماعی را از سر بدر کنند.

ادامه دارد.