۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

طبقه حاکمه به چه معنی است؟ (6)

کلو ترین مانیفستو

پروفسور هانس یورگن کریمانسکی
برگردان یدالله سلطان پور

4
مواد منفجره پنهان در مناسبات تولیدی
ادامه

• «رژیم حاکم، به جای مالیات بندی بر ثروتمندان، به گرفتن وام از آنها می پردازد و ضمنا بهره های چرب و نرم می دهد.
• وام های مصرف کنندگان نیز به ثروتمندتر شدن هرچه بیشتر اغنیا منجر می شود.
• هر مصرف کننده ای که با کارت موسوم به «ویزا» خرید می کند، عملا سهمی از درآمد ماهیانه خود را به جیب پولداران طلبکار سرازیر می سازد.
• کاخانه داران و شرکت های بخش تولیدی به جای سرمایه گذاری در تولید و کارخانه، سالانه میلیاردها به سهامداران می پردازند.
• تعجبی ندارد که ثروت، از طریق بورس بازی هرچه بیشتر در بالا بالاها تمرکز می یابد.
»
• (هنوود، 1997، ص 4)

• در مناسبات بهره وری از سرمایه، پراتیک استثمار با شدت و «علمیت» بیسابقه ای آغاز گشته است.
• متدهای مدیریت کارخانه ای توسعه یافته، با استفاده از عملیات کنترل و نظارت تکمیل می شوند.

• «ترس از بیکاری» که در اثر لیبرالیزه کردن بازارهای کار پدید آمده، مانع مقاومت کلکتیف (دسته جمعی) می گردد.


• تحت «فرماندهی یکپارچه تمام ارضی» کشورها و نهادهای کاپیتالیستی کلان، استراتژی های استثمار به صورت «بیو سیاست» و «تولید بیوسیاسی» فشرده در می آیند.

• (به قول هاردت و نگری)

• این پدیده، معنائی جز تولید انسان های سود آور (بسان گاوان کلانشیرده. مترجم) ندارد، انسان هائی که حامل مناسب ترین فرم نیروی کار اند.
• (فوکا، 1976، هاردت و نگری 2002، ص394)

• این سیاست تا سیاست تنظیم جمعیت جهان گسترش می یابد که حتی از ژنوسید (کشتار توده ای توده های متعلق به ملت ها، نژادها و مذهب های مختلف) هراسی به دل راه نمی دهد.
• (گئورگ، 2001)

• در مناسبات تقسیم ثروت کشور، توافقات مبتنی بر ساختارهای دولت رفاه و حقوق کلکتیف (سندیکائی) در سطح کارخانه و جامعه لغو می شوند.

• ایدئولوژی مدعی دفاع از حقوق مبتنی بر آزادی فردی کمترین تلاشی حتی در جهت دفاع از تقسیم عادلانه ثروت تولید شده به عمل نمی آورد.


• «بدون جامه عمل پوشاندن به وعده های لیبرالیسم، اما طبقه حاکمه هرگز نخواهد توانست که طبقات زحمتکش را در سراسر جهان بدون توسل به سرنیزه مهار کند.»

• (والر اشتاین، 1995، ص 242)

• در مناسبات کاری در پیشرفته ترین عرصه های تولیدی، دوباره «ساختارهای امر و نهی بیواسطه کارکنان رواج می یابند که سرمایه داران به دلیل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید در اختیار داشته اند.
• بدین طریق بر فشار بیواسطه بازار که بر دوش گروه های مولد و افراد مردم سنگینی می کند، فشار مستقیم در محل کار نیز افزوده می شود.»

• افراد بایستی بهره وری از ارزش را خود جامه عمل بپوشانند و برای این کار، «در صورت بروز خطر سقوط، به امید شکوفائی و ورنق» خلاقیت خود را بسیج کنند.
• (مره تس، 1999)

• با یکسان گشتن اشخاص با نیروی کار، در تولید انفرماتیزه گشته به آموزش دیگری نیاز می افتد، آموزش عمومی ئی غیر از آن که دولت برای اداره همبود در اختیار شهروندان می گذارد.»
• (لومن، 1987)

• محتوای آموزش عمومی قرار است که برای اقتصاد سودجوی خصوصی سودمند باشد:

1

• این به معنی «اقتصادی کردن امور اجتماعی است.»

2

• این به معنی آموزش توانائی اجتماعی برای اداره روندهای اقتصادی است.

3

• این به معنی «ایجاد روحیه حکومت کردن بدون دولت است.»

4

• این به معنی «مدیریت تمام ارضی مشترک است.» ("Global Corporate Statesmanship")
• (پوری و لمن، 2000)

5

• این به معنی «روحیه حکومت» (Gouvernementalität) است.
• (بروکلینگ و غیره، 2000)
کلو ترین مانیفستو

• امروزه این، نیروی محرکه خصوصی سازی همه جانبه طلبی و تجاری کردن امور آموزشی را تشکیل می دهد.

• این علم تزریق شده بر خود کارکنان تناقض مند و دیالک تیکی است و به ایجاد توان ویرانگر منجر می شود.
• (مراجعه کنید به تزهای
کلو ترین مانیفستو از لوک و غیره، 2001)

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر