جنبش الغای برده داری در مستعمرات فرانسه (1848)
اثری از اگوست فرانسوا بیا (1849)
اثری از اگوست فرانسوا بیا (1849)
دومه نیکو لوسوردو
برگردان یدالله سلطان پور
3
عرصه حاکمیت
ادامه
برگردان یدالله سلطان پور
3
عرصه حاکمیت
ادامه
• توکه ویل بنا بر اعتقادات خود، می توانست این حکم را تصدیق کند که تنظیم قانونی زمان کار به استبداد (دسپوتیسم) سرشته است.
• مارکس اما بر عکس، لیبرال های فرانسوی را بسان لیبرال های انگلیسی مورد قضاوت قرار می دهد که سخره کنان «بردگی عملی در کارخانه ها» را بطور خستگی ناپذیر به تیغ تیز انتقاد می سپارند و برخلاف لیبرال های فرانسه، خواهان «آزادی کامل کار» بوده اند.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 317)
• جنبش الغای برده داری و جنگ داخلی در امریکا را نیز مارکس به نحو کاملا دیگری مورد ارزیابی قرار می دهد و از «تنها رخداد بزرگ تاریخ» سخن می گوید که خواهان تنظیم زمان کار و کاهش ساعات کار اند و به جانبداری آشکار از برده داری ستیزان برمی خیزد که مرکزی در انگلستان دارد.
• ما در اینجا با دو گشتاور مبارزه رهائی بخش کارگری واحدی سر و کار داریم:
• یکی در «پوست سیاه» و دیگری در «پوست سفید» صورت می گیرد.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 270، تذکر 90، ص 318)
• این مبارزه ای است که نه تنها «برده داری آشکار در جهان نو (امریکا)» را، بلکه همچنین «برده درای مستور کار مزدوری در اروپا» را زیر علامت سؤال قرار می دهد.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 787)
• مارکس علاوه بر این، مانع تراشی های سرمایه داران در پارلمان و توطئه چینی های آنها بر ضد قانونگذاری در زمینه کار در کارخانه ها را در کتاب «سرمایه» «به مثابه شورش طرفداران برده داری در مینیاتور» قلمداد می کند.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 302)
• اما در آثار هگل نیز می توان کلیه پیش شرط های تئوریکی ضرور برای مبارزه در راه تنظیم زمان کار و کاهش ساعات کار را یافت که از سوی هگل به مثابه مبارزه در راه آزادی تلقی می شود:
• «من با فروش کل خویش از طریق کارم در زمان مشخص و کل تولیدم، ماهیت خود را، کردوکار خود را، واقعیت عام خود را، شخصیت خود را تحت مالکیت دیگری می گذارم.»
• (هگل، «فلسفه حقوقی»، پاراگراف 67)
• این مسئله بمراتب صریحتر در نکاتی از درس های هگل مطرح می شود:
• «با فروش تمامت وقت خود برای کار و یا تولید، کل نیز همراه با آن به فروش می رسد.
• شخصیت من فقط در صورتی می تواند حفظ شود که فقط بخشی از خاصیت من (و نه تمامت آن। مترجم) به فروش رود و این تنها از طریق تحدید زمان کار امکان پذیر است.»
• (هگل، «فلسفه حقوقی»، جلد 3، ص 254 67)
• (هگل بدین طریق میان کار برده و کارگر مرزبندی می کند.
• چون کار برده محدودیت زمانی ندارد. مترجم)
• این درس های هگل بطور مستقیم و یا غیر مستقیم توصیف مثبت مارکس از «مبارزه چندین صد ساله» کارگران را تحت تأثیر قرار می دهد.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 286)
• مارکس اعلام می کند که مبارزه چندین صدساله کارگران در این جهت بوده که کارگر مجبور نشود که تا «آخرین روز عمر» نیروی کار صرف تلقی شود و با گذشت زمان «زمان کار نیز هرچه بیشتر کاهش یابد.»
• مارکس در کتاب «سرمایه» شکوه و شکایت کارگران انگلیس را نقل می کند و مورد تأیید قرار می دهد:
• شرایط تحمیلی کار به کارگران، «در این سیستم، از آنان زمان کاری را طلب می کند که بسیار طولانی است و برای آنان وقت کافی برای استراحت و توسعه و تکامل خویش باقی نمی ماند.
این سیستم شرایط نوکرانه خاصی را به کارگران تحمیل می کند که فقط فرق اندکی با شرایط برده ها در سیستم برده داری دارند.»
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 23، ص 318 ـ 319، تذکر 196)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر