۱۳۹۰ دی ۹, جمعه

سرود مغموم سرزمین آزادی

داریوش سلحشور
اکتبر سال 2011
سرچشمه:
مجله هفته


• بر سینه دردمند دخترک می کوبند

• به جرم چشم های اشکبارش بر
• پیکر پدر

• تا صف سوگواران

• در رونق بازار جلادان
• دو پیکر را بر دوش کشد

• مادر را به زنجیر میکشند

• چرا که فتوای رعب تازیانه را
• به سخره گرفته

• و رنج فرزند در بندش را

• به چارگوشه ی این خاک
• هوار کشیده است!

• آنسوتر، بر دستان کارگری که زندگی را فریاد می کشید
• و سرود نان و آزادی را می سرود
• زنجیر می زنند

• و در اینسو، پیکر زنی را
• که داستان کودکان بر «دار» را
• با دیگرگونه کلامی به دفاع برخاسته بود
• به تازیانه می سپارند!

• و آنگاه تا سخنی بر نیاید
• و تا کسی رنج مادران دردمند را

• داستان کارگران در بند را
• و شعر شیر زنان ضد قداست را
• به فریادی ننشیند

• در بازار مکاره قداست آسمانی
• غیرت شان به جوش می آید

• در ستایش قداست موهوم
• قدیسان نداشته شان
• در رقص تار موی دخترکان.

• پس چماقداران حرفه ای در بالماسکه ی قداست ناموس
• به غوغائی در می آیند

• و آنگاه
• در هیاهوی ماسک های عربده

• به هیئت پیشه تاریخی شان


• تجارت بکارت آسمانی را

• وثیقه حساب های بانکی شان می سازند.

• در بازار تن فروشان
• این غوغائیان ناموس
• تاجران بی مقدار بکارت اند.

• قوادان حرفه ای

• به پاس امنیت رونق بازارشان


• دختر را
• در سوگ پدر
• به خاک می افکنند،

• مادر را به جرم
• فریاد رنج فرزند
• به بند می کشند،

• بر دستان کارگری که زندگی را
• و سرود نان و آزادی را بسراید
• زنجیر می زنند

• و پیکر زنی را
• که داستان کودکان بر «دار» را
• به دفاعی برآید
• به تازیانه می سپارند!

• آه، سرود مغموم سرزمین آزادی!

• به هنگامه ی «دار» و درفش،

• سواران هزاربار سر باخته ات
• بر کدام دشت راهوار
• پرچم سرخ شان را
• در رقص باد و آفتاب
• ظفرگونه به تاب می آورند؟

• کدام زبانی
مارش رژه همگام زنان و مردانت را
• بر درگاه برابری خواهد سرود؟

• کدام کس نغمه خوان سرود پایان بردگی خواهد بود؟

• و کدام دستی فرمان ممنوعیت استبداد را

• درپیشگاه تو خواهد نوشت؟

• آه، سرود مغموم سرزمین آزادی!

پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر