من به یاری آن شکفته چراغ
راه بردم ز گلخنی سوی باغ
هر کجا بود دلگشای مرا
از نشانی که رهنمای مرا
نیمایوشیج
راه بردم ز گلخنی سوی باغ
هر کجا بود دلگشای مرا
از نشانی که رهنمای مرا
نیمایوشیج
گاف سنگزاد
• حریفی به نمایندگی از سوی شعبانیسم، اذان عجیبی را از مناره های انترنتی به گوش بنی بشر می خواند و دست بردار نبود:
• «اختلاف در نظر ـ اتحاد در عمل!»
• اندیشنده گفت:
• «این بدان می ماند که مردم را در حفظ عقاید مذهبی، غیرمذهبی، ضد مذهبی و غیره آزاد بگذاری، ولی همه را از دم به یکتاپرستی فراخوانی!
• این بدان معنی است که برای پرستش، پیش شرط عقیدتی قائل نباشی!»
• خانم گاف گفت:
• «فاجعه فجیع تر از این حرفها ست!
• شعبانیسم، دیالک تیک پراتیک و تئوری را بی پروا تخریب می کند، تئوری را به زباله دان می اندازد و پراتیک محروم از تئوری را بر تخت می نشاند!
• پراتیک محروم از تئوری اما به راه رفتن بی چراغ در ظلمات می ماند و شانس رسیدن چنین رهرو خردستیز محروم از خردی به مقصد، چندان زیاد نیست، تازه اگر بتوان بدون تئوری (وحدت نظر) مقصدی تعیین کرد و پرچمی برافراشت.»
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر