۱۳۹۲ دی ۸, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (419)

 سرچشمه:
صفحه فیسبوک اردشیر
دمی با حکیم بزرگ همدرد شویم.

چو بخت عرب بر عجم چیره گشت
همه روز ایرانیان تیره گشت

جهان را دگرگونه شد رسم و راه
تو گوئی نتابد دگر مهر و ماه

ز می نشئه و نغمه از چنگ رفت
ز گل عطر و معنی ز فرهنگ رفت

ادب خوار گشت و هنر شد وبال
به بستند اندیشه را پر و بال

جهان پر شد از خوی اهریمنی
زبان مهر ورزید و دل دشمنی

کنون بی غمان را چه حاجت بمی
کران را چه سودی از اوای نی

که در بزم ِ این هرزه گردان خام
گناه است در گردش اریم جام

بجائی که خشکیده باشد گیاه
هدر دادن اب باشد گناه

چو با تخت منبر برابر شود
همه نام بوبکر و عمر شود

ز شیر شتر خواران و سوسمار
عرب را بجائی رسیده است کار

که تاج کیانی کند ارزو
تفو بر تو ای چرخ گردون تفو

دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود.

پایان
 
 میم
·        این شعر بیشک جعلی است:
·        در شاهنامه چنین شعری وجود ندارد.
·        حضرات به اختمال قوی از هر جای شاهنامه مصراعی و یا بیتی پیدا کرده اند و با تحریف و ترفند به هم پیوند داده اند تا چیزی راسیستی سرهم بندی شود.
·        من شخصا بیت آخر را از شاهنامه پیدا کردم.
·        این بیت در رابطه ای دیگر نه با این ابیات، بلکه با ابیات بکلی دیگری همراه است.

·        این تحریف شاهنامه در اثر جوانشیر تحت عنوان «حماسه داد»، مورد بررسی قرار گرفته است.
·        این جور شعرها دستپخت قلم به مزدان ادیب دربار پهلوی بوده اند.
·        مراجعه کنید به «حماسه داد»

 مثال
·        تنظيم کنندگان قطعه «يا مرگ يا وطن»، ابتدائی ترين اصل استفاده شرافمندانه از هر اثر ادبی را مراعات نکرده اند.
·        آنها سه بيت از جاهای مختلف شاهنامه و جدا ازمتن گرفته و پس ازدستکاری، در خلاف منظور روشن فردوسی به کار برده اند.
·        ضمنا دو بيت ديگر را که مال فردوسی نيست، به دروغ به او نسبت داده اند.
·        قطعه «يا مرگ يا وطن» از ساخته های ستاد ارتش رضا شاهی است.
·        اين قطعه بعدها تکميل شده و ضمنا برای آن موسيقی   جور کرده اند و «سرود ميهنی»  شده است که درمدارس و سربازخانه ها به کودکان و سربازان ياد می دهند و اغلب از راديو و تلويزيون پخش می کنند.
·        علاوه بر ابيات بالا در اين «سرود ميهنی»،  ابيات زير نيز به نام فردوسی آمده است:

پر از مهر شاه است ما را روان
بدين کار داريم شاها، توان

شها مهر تو کيش و آئين ما ست
پرستيدن نام تو دين ما ست

دريغ است ايران که ويران شود
کنام پلنگان و شيران شود

که جاويد بادا سر تاجدار
خجسته براو گردش روزگار

جوانشیر در رابطه با بیت زیر
دريغ است ايران که ويران شود
کنام پلنگان و شيران شود

·        اين بيت درشاهنامه از قول مردم ايران عليه کی کاوس آمده است.
·        کاوس ـ علیرغم توصيه بزرگان و پهلوانان ـ ازسر خود خواهی و برتری جويی به هاماوران لشکرمی کشد و دراين جنگ بيدادگرانه اسيرمی شود.
·        از سوی دیگر، تورانيان هجوم می آورند، سپاه ايران پراکنده و زن و مرد و کودک ايرانی اسيرمی شوند.
·        عده ای ازايرانيان به رستم پناه می برند و ضمن شکايت از کاوس و سياست بيخردانه او که کشور را بر باد فنا داده، ياری می جويند و دل می سوزانند:
·        «دريغ است ايران که ويران شود.»

حریف
واقعيت اينه كه فرهگ عرب با ما خيلي فرق داشته
 انها هنوز وهرروز درشهرهاي شان همديگر را وحشيانه مي كشند وعده اي از ما بازهم مي خواهند مثل انها فكر كنيم وعمل كنيم
مي خواهند برگرديم عقب

·        توده ای های کذائی فقط بلدند که آبروی حزب توده را بریزند.
·        همین وبس.

1
·        بدون فرهنگ عرب حتی اروپائی ها نمی توانستند با آثار فلسفی ارسطو و گنجینه فلسفی یونان باستان بطور کلی آشنا شوند.

2
·        اروپائی ها پس از ترجمه آثار فلاسفه یونان از عربی توانستند از میراث فکری و فرهنگی جهان باستان باخبر شوند.

3
·         تا دیر نشده دست از ناسیونالیسم و راسیسم بردارید.
·         انسان در قاموس مارکسیسم مقوله ای نوعی است و تقسیم ناپذیر است.

4
·        انسان ها ـ در مارکسیسم ـ لنینیسم که سهل است ـ در فلسفه عصر جدید و فلسفه روشنگری حتی برابر اند و پست و عالی ندارند.

5
·        طبقه بندی انسان ها به پست و عالی کردوکار اشرافیت بنده داری، فئودالی و فاشیسم است و در سنت حزب توده و مارکسیسم نبوده و نیست و نخواهد بود.

حریف
انسان ها تحت شرايط محيط فرهنگ شان تاثير پذير است
 كجا فرهنگ ما ايرانيان و افغانستان و عراق وسومالي با سوئد و سوئيس برابر هست
چرا واقعيت هاي كاملا مشهود را قبول نداريد؟
بيست ميليون نفر در كربلا .

·        لطفا از موضوع خارج نشوید.
·        این بحث دیگری است.
·        محیط چیه؟
·        سوئد و غیره در مرحله سرمایه داری انحصاری ـ دولتی بسر می برند و نه در سرمایه داری سرشته به برده داری و فئودالیسم.
·        روبنای ایدئولوژیکی هر جامعه  بنا بر چند و چون زیربنای اقتصادی آن  تشکیل می شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر