۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها (416)


نیما امام جمعه (کوهبنانی) 
(الف میم شیری) 
چقدر کلمات معصوم اند 
سرچشمه: 
مجله هفته

http://www.hafteh.de 

مهر مازانی 
آقای بهبودی عزیز
آقای شیری دارد از “استالین زدائی “ می گوید و شما دارید از انتقاد از گذشته یا نفی دیالک تیکی گذشته صحبت می ‌کنید. “استالین زدأیی” اسم مستعار نفی همه دستاورد های انقلاب اکتبر و تمامی‌ سال های بعد از آن و هر آنچه که در کشورهائی که زمانی‌ سوسیالیست قلمداد می شدند است.

“استالین زدأیی” که آقای بهبودی آن را کذأیی می نامد انتقاد مارکسیست- لنینیستی از استالین نیست.

 “استالین زدأیی امروز علی‌الخصوص نزد روشنفکران بورژوائی و و منورالفکر های تازه وارد نفی هر نوع گفتمان عدالت خواهیو برای چپ های تازه دموکرات  شده ایرانی‌ نفی لنینیسم یا تهی کردن آن از محتوای انقلابی آن است.

مخاطب آقای شیری یا نیما امام جمعه آنها هستند .
چار چوب و فضای بحث آقای بهبودی و آقای شیری یا نیما کاملا متفاوت است

 . آقای بهبودی در چهار چوب انتقادی مارکسیستی – لنینیستی می ‌خواهد با گذشته برخورد کند و در این قالب با اینکه کمی‌ زیادی به در و دیوار زده ا‌ند کاملا حق دارند.

نقد استالین آن گونه که در نوشته های لوسوردو یا در کتاب “استلینیسم چیست” در همین مجله هفته یا تارنمای دایرة المعارف روشنگری آمده است چه با آن موافق باشیم یا نباشیم بیان یک نظر علمی‌ است که مخاطب آن مارکسیست لنینیست های دیگر است.

آقای شیری و یا امام جمعه دارند با کسان دیگری و از منظر دیگری صحبت می کنند.

 یاد آوری می کنم که هیچکدام از کسا نی‌ که مخاطب آقای امام جمعه یا آقای شیری هستند استالین را از منظر شما نقد نمی کنند.
آقای بهبودی نقل قول از هادی غفاری می آورند که گفته بود “ما همه استلینیست بودیم”

 برای اطلاع آقای بهبودی بگویم که چندی پیش در یکی‌ از تلوزیون های ظاهراً وابسته به چپ ایرانی‌ از یکی‌ از مسئولین سازمان راه کارگر سؤال  می شود دلیل این همه انشعاب در سازمان شما چه بود ؟

او هم عین همین جواب هادی غفاری را می دهد:

 “ما همه استالینیست بودیم”

در مراسمی، فردی سعی‌ می‌ کند مسئله امپریالیسم را پیش بکشد او را استالینیست خطاب می کنند.

در جریان انتخابات گذشته که کسانی‌ را بصورت غیر علنی محاکمه کرده اند تلوزیون صدای آمریکا و بی‌ بی‌ سی‌ هر زمان که از این محاکمه صحبت می شد کلمه دادگاه های استالینی را عنوان می کردند.

در هر جائی یا مطلبی که قرار است هر گونه گفتمان عدالت خواهی‌ یا امپرلییسم تخطئه شود شما حتما لعن استالین را خواهید شنید.
آقای بهبودی کجای گفته های آقای شیری سعی‌ در تقدیس استالین یا هرکس دیگر را دارد.

دراینجا یک جدال به شدت نابرابر در جریان است

 . تمام دنیای سرمایه‌ با همه امکانات تبلیغاتی آن بر علیه همه دستآورد های انقلاب اکتبر و بعد از آن هجوم آورده و بی وقفه دارد جامعه را بمباران تبلیغاتی می ‌کند.

قلب این هجوم استالین و دستاوردهای دوران او ست.

کسی‌ را که رهبری ملتی را که فاشیسم هیتلری را به زانو در آورد به عهده داشته ، همطراز هیتلر کرده ا‌ند.

 امروز با اسم رمز استالین زدایی ده ها نشریه رنگارنگ در ایران که از قضا اصلاح طلب و طرفدار دموکراسی هم هستند با دفاع علنی از تاچریسم هر گونه گفتمان عدالت طلبی و هر آنچه که بوی کمونیسم بدهد را خفه می کنند.
در این میان یکباره شما با دیدن دو مقاله در مجله هفته و اخبار روز که مخاطب آن بیشتر چپ دموکرات شده  است تا به آنها دستاوردهای این جنبش عظیم را یاد آوری کند تا شاید کمتر از گذشته خود شرمنده باشند شما را اینقدر آشفته کرده که حتی به دنبال دلیل انتشار این مقاله در اخبار روز می گردید .
بخش اعظم نوشته نیما یاد آوری آن دستاوردهای عظیمی‌ است که بخش بزرگی از آن در دوران استالین اتفاق افتاده و یا افشا و زیر علامت سؤال بردن دروغ هائی است که در رابطه با آن دوران میلیون ها بار تکرار شده .

شما با کجای آن مشکل دارید؟
ظاهراً از آورده شدن نام لنین در کنار نام استالین آزرده شده اید که نوشته اید:

« در این مطلب نیما اما آشکار می شود که هدف تخریب لنین به قصد تطهیر استالین است.»

نیما جمله زیر را نوشته:
«آری بیش از هر زمان به نقد محتاجیم.

اما نه نقدی که لنین را فرشته و استالین را دراکولا نشان دهد و بخواهد این را به نسل خالی الذهن حقنه کند.

فراموش نکنیم آن کس که فرمان انحلال مجلس مؤسسان را صادر کرد، لنین بود نه استالین.

آنکه فرمان سرکوب قیام کرونشتات را صادر کرد، لنین بود نه استالین

و آنکه در کنگره ی یازدهم خطاب به مخالفان سیاسی گفت: «حرف بزنید می فرستم تان همانجا که گاردهای سفید را فرستادم، لنین بود نه استالین.

 و کسی که سه بار پیشنهاد لغو مجازات اعدام مطرح شده توسط دزرژینسکی را وتو کرد، لنین بود. »
اجازه بدهید از دانش شما استفاده کنیم و نقد شما به این بخش از مطلب نیما را بشنویم.

آیا دروغی یا تحریفی در این نوشته است؟

 استالین چه نجاستی داشت که قرار است با آب لنین تطهیر شود؟
آقای بهبودی شما نوشته اید:

«استالین بطور مطلق تطهیر شده چپ وطنی کذایی کمافی السابق هورا می کشد»

از کدام چپ وطنی می گویید؟

آن چپی‌ که در گذشته در دفاع از استالین تنها سیبیلش را داشت و حالا آن سیبیل را هم زده و شیک وآراسته قبل ازبسم الله لعنت به استالین را می گوید تا مبادا مجریان صدای امریکا یا بی‌ بی‌ سی‌ یا فلان مشروطه خواه و اصلاح طلب او را دیکتاتور و استالینیست خطاب کنند؟

 یا آن تازه چپ شده هایی که بر اساس مد جدید خرده برژوازی ایرانی‌ همه یکباره تروتسکیست شده اند و گاهی با عینک پنسی یا ریش بزی ظاهر می شوند و اگر از آنها بخواهید یک جمله بدون آنکه از کلمه استالین یا استالینیست استفاده کنند بگویند زبان شان بند می‌ آید؟

آیا شما از جو به اصطلاح چپ های ایرانی‌ خبر دارید؟

دیدن یک مقاله در دفاع از استالین در میان این همه نوشتجات که تحت نام چپ عرضه می شود یک استثنا است و در این وادی گرگان و دارندگان جسارت و شهامت می‌خواهد.



مسعود بهبودی

·        خیلی ممنون

1
·        شما شاید با سواد ترین فردی در این دار و دسته باشید که من تاکنون تجربه کرده ام.
·        در روند بحث معلوم خواهد شد که صداقت هم دارید و یا مثل بقیه هستید.
·        در این توضیح تان چیزی جز تکرار مکررات نیست.
·        من قصد پیشداوری ندارم.
·        خواهیم دید.
2
·        جو آنتی کمونیستی تازگی ندارد.
·        ولی پس از شکست سوسیالیسم تشدید شده است.

·        این امر، روند و روالی طبیعی است:
·        چون پس از مغلوب سازی حریف در میدان مادی و عملی، پس از افتادن توپ ها از غریو، توپخانه ایدئولوژیکی ـ پسیکولوژیکی ـ تئوریکی  به کار می افتد تا بقایای امید را در دل مغلوبین بطور رادیکال نابود سازد.

3
·        من تأملات خودم را راجع به این دار و دسته های دیرآشنا بر زبان می رانم تا به محک فکری شما بخورد و احیانا تصحیح و یا رد شود:

4
·        بنظر من تروتسکیسم و توفانیسم دو روی سکه واحدی اند، مکمل یکدیگر اند.
·        دیالک تیکی را با هم تشکیل می دهند که وظیفه آنتی کمونیستی واحدی را به عهده دارند:


الف

·        نه اولی طرفدار صدیق تروتسکی است و نه دومی طرفدار راستین استالین و سوسیالیسم



ب

·        آن تروتسکی را به مثابه پدر زحمتکشان، بظاهر می ستاید و استالین و غیره را می کوبد و عملا همه  را بی اعتبار می سازد



ت

·        و این استالین را بظاهر و عوامانه مورد تقدیس و تجلیل قرار می دهد و تروتسکی و بوخارین و دیگر یاران لنین را و اگر میدان بیابد، سران حزب استالینیستی ایران را به لجن می کشد و عملا همه را بی اعتبار می سازد .

5
·        این دو دار و دسته هرد و با هم آنتی کمونیسم را توسعه می دهند.

6
·        هرد و باهم سنت مبارزه طبقاتی پرولتاریا را بی اعتبار می سازند.


·        توفان دار و دسته ای شبیه به طالبان افغانستان است:

·        اعضای خود را در جهل نظری مطلق نگه می دارد و از هر نظر عملا مسخ می کند.
 
7
·        شما حتی یک نفر با جهان بینی مارکسیستی ـ لنینیستی  در این دو دار و دسته  نمی بینید.

8
·        من حاضرم با خود شما  نوشته های چه بسا تهوع انگیز هر دو دار و دسته را تحلیل کنیم و بینیم که قضیه از چه قرار است.

9
·        توفان را حتی نمی توان استالینیست تلقی کرد.

10
·        این دو جریان فرم های متنوعی از آنتی کمونیسم اند.
·        هر کدام وظیفه خود را به نحو خاص خود انجام می دهند.

11
·        افرادی که با این دار و دسته ها کار می کنند، تعیین کننده نیستند.
·        تعلقات گروهی و حزبی در ایران دلایل عاطفی و قوم و خویشی و غیره دارد.
·        من قصد انگ زدن بر پیشانی کسی ندارم.

12
·        برای من جهان بینی و شیوه عمل افراد و گروه ها، معیار تعیین کننده است.
·        با حسن نیت هم می توان خدمه ابلیس بود.

13

·        حالا گروه دیگری پیدا شده که در فیسبوک وسیعا فعال است:
·        این گروه جدید که منشاء فدائی و فئودالی و غیره دارد، بر خلاف این دو دار ودسته دیرآشنا، استالین و تروتسکی را یکجا به لجن می کشد و حتی پا فراتر می نهد و سران حزب استالیینیستی ایران را، بویژه کسانی را که زیر شکنجه شکسته اند، بی شرمانه بی اعتبار می سازند.

14
·        اگر این سه دار و دسته را تحلیل تئوریکی بکنید، به عناصر نظری و جهان بینانه جدی طبقات اجتماعی  واپسین و حتی به فاشیسم می رسید.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر