۱۴۰۲ خرداد ۲۴, چهارشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) ترقی (۵)

   

پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

تئوری علمی ترقی در فلسفه مارکسیستی

 

۱

·    در دوران کنونی (دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم) حامل ایده پیشرفت اجتماعی طبقه کارگر است.

 

۲

·    تنها از طبقه کارگر می توان انتظار تئوری علمی ترقی (پیشرفت) را داشت.

 

۳

·    تئوری علمی ترقی در ماتریالیسم دیالک تیکی و تاریخی عرضه می شود که تعمیم علمی نتایج زیر است:

 

الف

·    تعمیم علمی نتایج علوم طبیعی است.

 

ب

·    تعمیم علمی نتایج علوم جامعتی است.

 

پ

·    تعمیم علمی نتایج پراتیک انقلابی طبقه کارگر است.

 

۴

·    ترقی و ارتجاع در توسعه ماده، به مثابه گشتاورهای توسعه، در رابطه ای دیالک تیکی با هم قرار دارند، رابطه ای که به وسیله خود توسعه مشروط می شود.

 

(این بدان معنی است

که

ما

با دیالک تیک ترقی و ارتجاع (دیالک تیک پیشرفت و پسرفت) سر و کار داریم.

مترجم)

 

۵

·    در توسعه ماده کیهانی و غیرآلی (معدنی) سمت مترقی و یا ارتجاعی مشخص وجود ندارد.

 

۶

·    توسعه ماده کیهانی و غیرآلی عمدتا از وحدت دیالک تیکی روندهای زیر تشکیل می یابد:

 

الف

·    روندهائی که در طی آنها از ساختارهای ساده تر ساختارهای بغرنج ترکیب می یابند.

 

۱

·    مثلا تشکیل اتم های هلیوم از اتم های هیدروژن

 

۲

·    تشکیل ستاره ها

 

ب

·    روندهائی که در طی آنها در نتیجه تجزیه ساختارهای بغرنج، ساختارهای ساده تر پدید می آیند

 

(به عبارت دیگر

روندهائی که از گردنه دیالک تیک تجزیه و ترکیب می گذرند.

مترجم)

 

۷

·    در ماده آلی به سبب وجود گشتاوری بالنده در توسعه ماده، همواره سمت مترقی روشن توسعه ای وجود دارد که در هر مرحله منفرد خود حاوی ارتجاعی است:

·    انگلس آن را به مثابه قانون اساسی توسعه بالنده در این عرصه می نامد و می نویسد:

·    «هر پیشرفتی در توسعه ارگانیکی، همزمان یک پسرفت است، که در آن توسعه یکسویه تثبیت می شود و امکان توسعه در جهات بیشمار دیگرامکان ناپذیر می گردد.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۵۶۴)

 

۸

·    این قانون توسعه ارگانیکی در مورد جامعه بشری اعتبار عام خود را از دست می دهد.

 

الف

·    زیرا توسعه جامعه بشری به شکل تحقق یکی از امکانات بیشمار صورت نمی گیرد، بلکه تنها در سمت ممکنه ای، که به وسیله توسعه و تکامل نیروهای مولده تعیین می شود، جریان می یابد.

 

ب

·    هر فرماسیون اجتماعی در مقایسه با فرماسیون قبلی حاکی از ترقی تاریخی ئی است که ضمنا رابطه ترقی و ارتجاع اینجا  محدود بدان است که ترقی در توسعه نیروهای مولده می تواند ارتجاع در عرصه های دیگر حیات اجتماعی را به دنبال آورد.

 

پ

·    مثلا گذار مترقیانه از جامعه اشتراکی اولیه به برده داری، به طور کلی به معنی پسرفت از نظر موقعیت اجتماعی اکثریت عظیم  اعضای جامعه بوده که به افراد فاقد حقوق (برده) بدل می شوند و به استثمار اقلیتی معدود محکوم می گردند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر