۱۴۰۲ خرداد ۲۶, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۶۷۰)

 Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت دوازدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۶۶)

بخش سوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

بدان را نوازش کن، ای نیکمرد

که سگ پاس دارد، چو نان تو خورد

 

معنی تحت اللفظی:

نسبت به اشرار باید مهربان بود.

برای اینکه سگ حتی کسی را که نانش دهد، گاز نمی گیرد.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

 از سوئی

 دیالک تیک بد و خوب

 را

 به شکل دیالک تیک انسان و سگ بسط و تعمیم می دهد و

از سوی دیگر،

 دیالک تیک وسیله و هدف

را

 به شکل دیالک تیک نوازش و دوست یابی،

به شکل دیالک تیک ناندهی و پاسدارپروری بسط و تعمیم می دهد.

 

احسان

در جامعه ـ فلسفه سعدی،

از روح هر نوعی از هومانیسم خالی است.

 

احسان

 دامی است برای شکار همنوعان و برای اسیر و وابسته کردن آنها.

 

احسان

کردوکاری عمیقا پراگماتیستی و اوپورتونیستی است.

 

مفاهیم «بد»  و «خوب»

در فرهنگ سعدی و حافظ باید اول تعریف شوند و بعد در باره نحوه رفتار با آنها تصمیم گرفته شود.

 

اگر منظور از بد، جلاد خلق ها باشد،

اگر مثلا چنگیزخان  و دار و دسته اش

بد تلقی شوند،

چرا باید مورد نوازش قرار گیرند.

 

بلافاصله بعد از استعمال کلمه «بد»، اشاره کردن به سگ و یا به زن

نشانه خردستیزی سعدی است.

 

گربه، سگ، خر، گاو، گوسفند و امثالهم

 از دیرباز خدمتگزاران بی دریغ انسان بوده اند و به همزیستی با انسان تن در داده اند و بدان خو کرده اند.

 

نشناختن چند و چون آنان و تحقیر و آزار بی دلیل و ابلهانه همراهان دیرین بشر

 نه نشانه خردمندی،  بلکه علامت نادانی و کودنی است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر