۱۴۰۲ تیر ۴, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تصادف (ضد دیالک تیک ضرورت و یا جبر) (۲)

 

پروفسور دکتر گئونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

 

۱۰

·    تصادف را مکمل و فرم نمودین ضرورت نامیدن، به معانی زیر است:

 

الف

·     حاکی از آن است که ضرورت و تصادف پیوند ناگسستنی با یکدیگر دارند.

 

(به عبارت دیگر،

 ضرورت و تصادف پیوند دیالک تیکی با هم دارند.

مترجم)

 

ب

·    حاکی از آن است که ضرورت ـ به لحاظ عینی ـ بر تصادف تقدم دارد.

 

(به عبارت دیگر،

در دیالک تیک ضرورت و تصادف

 نقش تعیین کننده از آن ضرورت است.

مترجم)

 

پ

·    تصادف به مثابه حکمران سطح پدیده ها،  به لحاظ معرفتی ـ نظری نقطه آغازین برای شناخت ضرورت است که به برکت تحلیل کلیه پیوندهای تصادفی و پس از برملا ساختن ماهیت، ضرورت مورد شناسائی قرار می گیرد. 

 

(به عبارت دیگر،

دیالک تیک ضرورت و تصادف

را

 باید به شکل دیالک تیک فرم نمودین و محتوای ماهوی بسط و تعمیم داد.

مترجم)

 

ت

·    وجود عینی تصادفات در کردوکاراجتماعی نقش مهمی بازی می کند.

 

ث

·    مارکس در نامه ای به کوگلمن (۱۷ ماه آوریل سال ۱۸۷۱) می نویسد:

 

۱

·    «بنای تاریخ انسانی از سویی می توانست به مراتب سهلتر انجام گیرد، اگر مبارزه تنها در شرایط  مطلوب و مناسب صورت می گرفت.

 

۲

·    تاریخ انسانی  از سوی دیگر، خصلت عرفانی به خود می گرفت، اگر تصادفات نقشی بازی نمی کردند.

 

۳

·    این تصادفات البته وارد جریان عمومی توسعه  می شوند و به وسیله تصادفات دیگر خنثی می گردند.

 


(مثال:

در تنیس، گاهی توپ یکی از بازی کن ها به تور تنیس می خورد، و به پهنه بازی حریف می افتد.

این یک تصادف است.

این تصادفات اما دیر یا زود، با تصادفات مشابه به نفع حریف (خوردن توپ حریف به تور تنیس و اتفادنش به پهنه بازی  کن دیگر)

خنثی می شود.

مفسران تنیس هم به تجربه به این حقیقت امر پی برده اند

و

سخن مارکس را تکرار می کنند.

مترجم)

 

۴

·    اما تسریع و یا تعویق امر وابسته به چنین تصادفاتی است:

·    از آن جمله است، «تصادف» خصلت شخصیت هائی که در رأس جنبش قرار می گیرند و نقش مهم مثبت و یا منفی ایفا می کنند.»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر