۱۴۰۲ خرداد ۱۷, چهارشنبه

درنگی در فرمایشات مهوش موسوی رضی الله عنه (۱۹)

 

   
میم حجری

 
حماسه داد
فریدون میزانی
(جوانشیر)
بازتاب خصلت‌های شاهان و پهلوانان در مناسبات با زنان
زيباترين مناسبات عاشقانه پهلوانان در "زال و رودابه"
فصل نهم
عشق پهلوانان در شاهنامه
ادامه

 

 
مهراب به شدت نگران و خشمگین است. 

می ترسد که سام و منوچهر به خاطر عشق رودابه و زال به کابل هجوم آورند. 

هر چه خشم دارد بر سر زنش سیندخت می ریزد:

بر آشفت و سـیندخت را پیش خواند
همه خشـــم رودابـــه بر وی بـــراند

 
بدو گفت کاکنون جزین رای نیست
که با شــــاه گـــیتی مـرا پای نیست

 
کــه آرمـت بــا دخــت نـاپــاک تــن
کشــــــم زارتان بر ســـر انجــمــن

سیندخت زنی است مدبر و فداکار. 

او خشم شوهر را درک می کند و درد او را درد خود می داند.

 فردوسی احساس زن را نسبت به شوهر با این بیت زیبا و کم نظیر بیان می کند. 

سیندخت به شوهرش می گوید:

گــزند تو پیـدا گزند من است
دل دردمند تو بند من است

سیندخت با این احساس نسبت به شوهر، 
از مهراب می خواهد که نگران نباشد و کار را به دست او بسپارد.
 
بدو گفت سیندخت کای سرفراز
بود کت (که ات، که تو را) به خـــونــم نیــــاید نیـاز
 
مرا رفت باید به نزدیک ســام
زبان سرگشایم چو تیغ از نیام


مهراب می پذیرد. 
اختیار کار به دست سیندخت می دهد. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر