۱۴۰۰ دی ۱۹, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) انقلاب و قرارداد اجتماعی در روسیه و چین (۲)

 

پروفسور دکتر دومه نیکو لوسوردو

(۱۹۴۱ ـ ۲۰۱۸)

برگردان

شین میم شین

  

۱

انقلاب تحت چه شرایطی می تواند پیروز شود؟   
 

۱۶

·    با تجاوز آلمان هیتلری، قرارداد اجتماعی دیگری از نو فرمولبندی شد:

 

۱

·    در جنگ کبیر میهنی، می بایست مصممانه با تحمل بار جنگ و دادن قربانیان بیشمار که تجاوز هیتلری سبب می شد، از استقلال کشور به دفاع برخاست و کلیه ملیت های اتحاد شوری را از گزند بردگی « نژاد برتر» رایش سوم نجات داد.

 

۲

·    حداقل برای مدتی به تعقیب مذهبی مردم خاتمه داده شد که به بهبود رابطه با مردم مناطق روستائی و اقلیت های ملی منجر گردید که آماج اصلی «جنگ صلیبی» برای ایجاد دولت آته ئیست بودند.

 

۳

·    با شکست رایش سوم، این سیاست تفاهم ملی نیز دوباره کنار گذاشته شد و باعث بحران قرارداد اجتماعی جدید گردید و دولت شوراها زیر فشارهای کمرشکن جدیدی به محک آزمایش کشانده شد، که جنگ سرد و مخارج خارق العاده مسابقه تسلیحاتی به دنبال داشت.

 

۴

·    ولی وخامت آمیزترین بحران را خروشچف به راه انداخت که با بد نام کردن استالین، بدون انتقاد واقع بینانه از او، آغاز کرده بود.

۵

·    این سیاست، بیشتر حالت تسویه حساب در درون حزب کمونیست اتحاد شوروی و جنبش بین المللی کمونیستی به خود گرفته بود.

 

۶

·    بدین طریق، نه فقط شخصیت برجسته جنگ کبیر میهنی، بلکه همچنین قرارداد اجتماعی مربوط بدان نابود شد، به یک بحران هویتی جدی دامن زده شد و خلأ تاریخی ژرفی در جامعه به جا گذاشت.   

 

۷

·    مردم شوروی اکنون مجبور بودند، با دو پدیده بنیادی قطع رابطه کنند:

 

الف

·    از سوئی با رژیم تزار که به برکت انقلاب اکتبر سرنگون شده بود

 

ب

·    و از سوی دیگر با رژیمی که پس از پیروزی انقلاب و به عبارت دقیقتر چند سال پس از آن روی کار آمده بود.

 

۸

·    خروشچف ـ معلق زنان در این خلأ ـ قرارداد اجتماعی خیالی جدیدی را اعلام کرد.

 

۹

·    قرارداد غیرواقع بینانه ای که براساس آن، اتحاد شوروی با توسعه سریع نیروهای مولده، ایالات متحده امریکا را پشت سر خود خواهد گذاشت و به مرحله کمونیستی، یعنی مرحله محو طبقات، دولت و غیره و غیره وارد خواهد شد.

 

۱۰

·    این برنامه حیرت انگیز، مسخره بودن خود را روز به روز عیانتر ساخت و احتمالا همراه با خلأ تاریخی یاد شده، تأثیر ویرانگری باقی گذاشت.

 

۱۱

·    بدین طریق، نقطه بحرانی انقلاب و نقطه بحرانی قرارداد اجتماعی به همدیگر برخوردند:

 

الف

·    نخست با پس گرفتن سیاست اقتصادی جدید (نپ) و سپس با ترک پلاتفرم میهنی که نتیجه درخشان مقاومت علیه تجاوز هیتلری بود.

 

ب

·    در حالی که به نظر اکثریت قریب به اتفاق مردم کشور، مسئله انقلاب از مسأله ملی تفکیک ناپذیر بود و این امر تنها در مورد جنگ کبیر میهنی صادق نیست.

 

پ

·    دو دهه قبل، غلبه بر ضد انقلاب، که تحت حمایت و تحریک دول بیگانه، به وسیله باندهای سفید صورت می گرفت، تنها به برکت روی آوردن بلشویک ها به ملت روس، یعنی «مبارزه رهائی بخش ملی بر ضد متجاوزین خارجی، به سرکردگی قوای امپریالیستی که قصد تبدیل روسیه را به مستعمره خود داشته اند» ممکن شده بود (رادیک در این زمینه نقش برجسته ای بازی کرده بود.)

 

ت

·    بر این اساس بود که بروسیلوف (ژنرال برجسته با پایگاه طبقاتی اشرافی، از ژنرال های انگشت شماری که در جنگ جهانی اول خدمات بزرگی به کشور خود ادا کرده بود!) تغییر موضع داده و به بلشویک ها پیوسته بود.

·    چون به قول خود او،  «احساس وظیفه نسبت به ملت خود، مرا بارها واداشته که برخلاف تمایلات طبیعی و اجتماعی خود عمل کنم!»

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر