۱۳۹۳ مرداد ۱۰, جمعه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (131)


فصل پنجم
 ایدئالیسم
پروفسور دکتر اندراس گدو
برگردان شین میم شین

بخش چهارم
پوزیتیویسم و فلسفه حیات
به مثابه طرز تفکر:
انکار سیستم وارگی (سیستمیت) تفکر کلاسیک بورژوائی

قسمت پنجم
اکلکتیسیسم (3)
سلر، ویلهلم ووندت، برنتانو

 ویلهلم ماکسیمیلیان ووندت (1832 ـ 1920)
فیزیولوگ، فیلسوف (قبل از همه منطق و تئوری شناخت)، روانشناس آلمانی
مؤسس روانشناسی بمثابه علم مستقل
از مؤسسین روانشناسی اقوام
از فلاسفه بورژوائی واپسین
نماینده اکلکتیسیسم


9
·        «ایدئالرئالیسم» ویلهلم ووندت که بلحاظ کرونولوژیکی (ترتیب و توالی)  به مرحله بعدی سر می کشید، از دید خود ویلهلم ووندت، تقاطع ایدئالیسم و رئالیسم زیر سیطره ایدئالیسم بود.

10
·        ووندت از این حقیقت امر خبر داشته که ماتریالیسم و ایدئالیسم آلترناتیو بی چون و چرای یکدیگرند.

12
·        ووندت ادعا می کرد که «عمر رئالیسم دوئالیستی در همه فرم هایش به پایان رسیده و آینده از آن جریانی مونیستی است.
·        این جریان مونیستی نیز تنها در فرم دوگانه اش امکان پذیر است: 
·        یا باید جریان ماتریالیستی بر تخت نشیند و یا جریان ایدئالیستی.
·        اما از آنجا که عمر ماتریالیسم به سر آمده، تنها امکانی که باقی مانده، ایدئالیسم است.»
·        (ویلهلم ووندت، «مقدمه ای بر فلسفه»، ص 419، 1906)   

13
·        این اندیشه ی «یا ماتریالیسم و یا ایدئالیسم» که در فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان مسلط بود، ظاهرا در قرن بیستم از دست  متفکران بورژوائی خارج می شود.
·        ووندت راه غلط را پیش می گیرد و نمایندگی می کند، راه غلطی که در آن زمان، بکمک پیشداوری ها تحکیم شده بود.
·        ووندت ادعا می کند:
·        «آینده ی فلسفه از آن ایدئالرئالیسم خواهد بود.»
·        (ووندت، «سیستم فلسفه»، جلد 1، ص 195، جلد 2، ص 145)

14
  کله منس برنتانو (1778 ـ 1842)
نویسنده آلمانی
از نمایندگان اصلی رومانتیک هایدلبرگ
مؤلف آثار متعدد
از فلاسفه بورژوائی واپسین
نماینده اکلکتیسیسم

·        در حالیکه «ایدئالرئالیسم» ووندت از بابت وقوف سلر به زوال فلسفی معاصر می لنگید، ارزیابی برنتانو از تاریخ تفکر فلسفی و وضع آن، قطب مخالف ارزیابی سلر بود.

15
·        سلر با سوابق فکری هگلی در سیر زندگی روشنفکری اش و ببرکت شم فلسفی ـ تاریخی اش توانسته بود به تمیز خطوط بالنده از خطوط میرنده در روند تحول فلسفه نایل آید.

16
·        برنتانو اما در درک فلسفی رایج در آن زمان، التفاتی به روشنگری و آثار شلینگ و هگل نداشت.
·        برنتانو می خواست از طریق وصلت فلسفه اسکولاستیکیِ مبتنی بر درک پسیکولوژیکی با پوزیتیویسم «تضمین کند که تولید فلسفی معاصر نه تنها به نیمه اول قرن بیستم رسیده، بلکه حتی از آن فراتر رفته است.»
·        (برنتانو، «راجع به آینده فلسفه» (سخنرانی ها)، «راجع به دلسردی در رشته فلسفه»، «راجع به سیستم شلینگ و ...»، تز 25 پروفسوری، ص 13، 1929)

17
·        برنتانو می نویسد:
·        «در این روزها باید به بررسی مثبت (پوزیتیو) فلسفه روی آوریم.»
·        (برنتانو، «فازهای چهارگانه فلسفه و وضع فعلی آن»، ص 133)

الف
·        فلسفه برنتانو حق حیات «مسائل متافیزیکی» را برسمیت می شناسد.
 
ب
·        برنتانو این «مسائل متافیزیکی» را ضمنا با بررسی پسیکولوژیستی ـ ایدئالیستی «مسائل اجتماعی» اثبات می کند:
·        «مسائل اجتماعی در عصر حاضر بیشتر از اعصار پیشین مطرح می شوند.
·        به سبب اهمیت آنها، ارائه راه حل برای آنها مبرم تر از بهبود وضع بهداشت، کشاورزی و یا حمل و نقل است.
·        اما پدیده های اجتماعی جزو پدیده های روانی اند و هیچ دانشی را در این زمینه نمی توان به عنوان قوه انتظامی به یاری طلبید، مگر شناخت قوانین روانی را.
·        یعنی دانش فلسفی را.» 
·        (برنتانو، «راجع به آینده فلسفه»، ص 99)

ت
·        فلسفه برنتانو ایده اصلی فلسفه عقیده را حفظ می کند، مبنی بر اینکه «حقایق بطرز تئولوژیکی (فقهی) تعیین شده ی پژوهش فلسفی مناسب اند که به عنوان راهنما به خدمت گرفته شوند.» 

پ
·        فلسفه برنتانو ضمنا شعار پوزیتیویسم را می پذیرد، مبنی بر اینکه «متد و یا اسلوب حقیقی فلسفه چیزی جز همان متد و یا اسلوب علوم طبیعی نیست.»
·        (همانجا، ص 137)  

ث
·        این اندیشه تز پروفسوری برنتانو که در اواسط سال های 60 تحریر یافته، در آثار بعدی او نیز تکرار می شود:
·        «متد حقیقی علوم انسانی و بویژه سیاست و جامعه شناسی نمی تواند در روش دیگری غیر از روش آنالوگی (قابل قیاسی) با روش علوم طبیعی باشد.»
·        (همانجا ص 43)  

ج
·        برنتانو دگم هامیلتون، کومته و جان استوارت میل را می پذیرد، مبنی بر اینکه محقق علوم طبیعی «هرگز سودای نفوذ در ماهیت واقعی چیزها را در سر نمی پرورد.
·        محقق علوم طبیعی هرگز نمی خواهد به اثبات چگونگی و چرائی درونی پیوند علی (علت و معلولی) نایل آید.
·        محقق علوم طبیعی پدیده های طبیعی را و توالی آنها را مورد مشاهده قرار می دهد و در موارد مختلف به دنبال تشابهات می گردد تا بدین طریق به کشف روابط عام غیر قابل فهم پدیده ها یعنی به قوانین پیوند آنها نایل آید.»
·        (همانجا، ص 89)

18
 توماس رید (1710 ـ 1796) 
فیلسوف اسکاتلندی
مؤسس مکتب فلسفه عقل سلیم
مؤثر در روشنگری اسکاتلندی

·        برنتانو نیز بسان کوزین ـ اعلام کننده اکلکتیسیسم ـ به توماس رید استناد می ورزد.
·        برنتانو طرح عام (یونیورسال)  رید را تأیید می کند که بنا بر آن تنها منفردها وجود دارند، ولی ما دارای تصورات عام هستیم.

19
·        برنتانو راجع به توماس رید می نویسد:
·        «در رابطه با عام، توماس رید وجود هر چیزی جز افراد را منکر می شود و بدین طریق اعتراض شدید بر ضد کسانی را خاموش می سازد که منکر آنند که ما دارای تصورات عام هستیم.
·        توماس رید بدین طریق در هر دو مورد از حقیقت پاسداری می کند.»
·        (برنتانو، «آنچه که در توماس رید ستایش انگیز است.»، «راجع به فلسفه توماس رید»، ص 2) 

20
·        بدین طریق، ـ به همان سان که با زیر علامت سؤال قرار دادن اصل «انطباق نظر با حقیقت» ـ از گشتاورهای معین تومیسم فاصله می گیرد و به طرز تفکر فلسفه بورژوائی واپسین و به محتوای آن می گرود.
·        (برنتانو، «حقیقت و وضوح»، ص 131) 

21
 ادموند هاسرل (1859 ـ 1938)
فیلسوف و ریاضی دان اطریشی
از مؤسسین فنومنولوژی
او فلسفه را از پرداختن به مسائل جهانی نهی می کرد.
فلسفه می بایستی به تحلیل پدیده ها قناعت کند.
او مخالف پسیکولوژیسم هم بود که قانون منطق را مبتنی بر روندهای روانی می دانست و به انکار اصولی عینیت می پرداخت.
جریانات زیر تحت تأثیر هاسرل بوده اند:
اگزیستانسیالیسم پونتی، سارتر و هایدگر
تئوری انتقادی تئودور آدورنو
جامعه شناسی آلفرد شولتسه
آثار او بر 40 هزار صفحه بالغ می شوند:
در باره عدد
فلسفه حساب
فلسفه بمثابه علم سختگیر
ایده هائی راجع به فنومنولوژی و فلسفه فنومنولوژیستی

·        در این زمینه تغییریافته، مفهوم اینتن سیون نیز که از اسکولاستیک اتخاذ شده بود، تغییر داده می شود و بعدها با محتوای تغییر یافته ای در فنومنولوژی هاسرل ادامه حیات می دهد و آنجا مقام مرکزی کسب می کند.

22
·        هاسرل بر ضد مفهوم اینتن سیون برنتانو موضع می گیرد و اعلام می دارد که در آن، «دوئالیسم علیت پسیکولوژیکی معتبر می ماند. 
·        اینجا نیز ایده روانشناسی توصیفی بموازات علوم طبیعی توصیفی مطرح می شود.
·        برنتانو فقط بطور فرمال (فقط در حرف) روانشناسی اینتن سیون را به عنوان وظیفه تعیین می کند، ولی خودش برای آن دلیل دندانگیری نداشته است.»
·        (هاسرل، «بحران علوم اروپائی و فنومنولوژی ترانسندنتال»، «مجموعه آثار هاسرل»، جلد 6، ص 236
·        در رابطه با تداوم و تفاوت مفهوم اینتن سیون (اینتن سیون) در آثار برنتانو و هاسرل، مراجعه کنید به  «برنتانو و هاسرل در اوبژکت اینتن سیون و ادراک حسی»، همانجا)

پایان
 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر