تحلیلی از شین
میم شین
برای
من دولت آفریقای جنوبی هم تکه ای ازغرب است، گرچه درمنتها الیه جنوبی آفریقا ست
واغلب ممالک امریکای لاتین جزو شرقند، گرچه آن طرف کره ی ارضند.
·
وقتی کسی حلوا
بگوید و منظورش چلوکباب باشد، به همین روز می افتد:
·
آش شلم ـ شوربائی
را هم می زند و جلوی خواننده و یا شنونده می گذارد.
·
اکنون چه باید
کرد؟
1
·
هر مؤلف خردگرای
مسئولیت شناس شرافتمندی با مشاهده این تناقضات، در مفاهیم خود تجدید نظر می کند:
·
مفهوم حلوا را
برای حلوا و مفهوم چلو کباب را برای چلوکباب به خدمت می گیرد.
·
جلال آل عبا اما
در سنت آخوندهای وطنی و بین المللی، همین آش شلم ـ شوربا را بی کمترین شرم، جلوی
مشتری گرسنه ی معصوم و مظلوم می گذارد، ژست آشپزی می گیرد، به زمین و زمان پوز می
دهد و ضمنا به آش شلم ـ شوربای خود می بالد.
·
جلال آل عبا انگار
در کانون کاینات ایستاده است.
·
رجز می خواند، منم
منم سر می دهد تا عوامفریبی تکمیل شود.
2
اثری از حسین رزاقی
به هر صورت درست است که مشخصات دقیق یک زلزله را باید از زلزله سنج دانشگاه پرسید،
اما پیش از اینکه زلزله سنج چیزی ضبط کند،
اسب دهقان، اگرچه نانجیب هم باشد، گریخته است و سر به بیابان امن گذاشته.
به هر صورت درست است که مشخصات دقیق یک زلزله را باید از زلزله سنج دانشگاه پرسید،
اما پیش از اینکه زلزله سنج چیزی ضبط کند،
اسب دهقان، اگرچه نانجیب هم باشد، گریخته است و سر به بیابان امن گذاشته.
·
این جفنگ «استه
تیکی» ـ «هنری» به چه معنی است؟
·
نکند این دلیل آل
عبا بر صحت استفاده دلبخواه و خودسرانه از
مفاهیم باشد؟
3
·
یکی از شیوه های
عوامفریبی ضمن فرار از حقیقت عینی استه تیزاسیون مسائل نام دارد.
·
مثال نمونه وار
برای این ترفند ایدئولوژیکی همین جفنگ جلال آل عبا ست:
·
به جای استدلال
مفهومی و منطقی دقتمند و وسواس مند، زیپ دهن کشیدن و جفنگ تحویل خلایق دادن.
4
·
به همین دلیل است
که همه فلاسفه، شعرا، علما و فضلای خردستیز همه طبقات اجتماعی واپسین، جفنگیات خود
را یا در زر ورق شعر به خورد خلایق داده اند و یا در لفافه نثر شعرگونه.
·
این ترفند دیرین
و کماکان مستعمل شیادان ایدئولوژیکی طبقه حاکمه حاوی کلکسیونی از دلایل مختلف و
متنوع است:
الف
·
تولید و بازتولید
جفنگ در فرم «استه تیکی» ـ «هنری» اولا
مفری برای فرار از حلاجی منطقی و تجربی دعاوی خویش است.
·
جلال پس از اعلام
فئودال مآبانه اینکه «برای من دولت آفریقای جنوبی هم تکه ای ازغرب
است، گرچه درمنتها الیه جنوبی آفریقا ست و اغلب ممالک امریکای لاتین جزو شرقند،
گرچه آن طرف کره ی ارضند»، به جای اقامه ی دلیل منطقی و تجربی برای اثبات صحت جفنگ
خود، به صحرای کربلا می زند و برای تکمیل عوامفریبی، حقیقت امر تجربی و عوام فهمی
را به خدمت می گیرد:
·
فرار اسب و گاو و
خوک و خر و خرگوش با شنیدن صدای زلزله، صدائی که گوش انسانی، توان شنیدنش را در
روند توسعه و تکامل خود و به دلیل همین توسعه و تکامل از دست داده است.
ب
·
دلیل دیگر شیادان
برای تولید و بازتولید جفنگ در فرم «استه تیکی»
ـ «هنری»، دلیلی پسیکولوژیکی است.
·
خواننده و شنونده
شعر، در جست و جوی شور و شوق و احساس و عاطفه است و نه در طلب شعور و شناخت و تفکر
علمی و منطقی.
·
خواننده و شنونده
شعر در جست و جوی تریاک برای تخدیر وتسکین روح است و نه در جست و جوی حقیقت عینی.
·
به همین دلیل است
که حضرات جفنگیات خود را استه تیزه می کنند.
·
ضمنا به همین
دلیل هم است که خیلی از فضلا و علما از تحلیل دیالک تیکی شعر بر آشفته می شوند.
·
چون در این صورت، نه تنها زهر آرامش بخش افیون شعر کاهش می یابد، بلکه شعر چه بسا حتی زهر زدائی می شود.
ت
·
دلیل دیگر شیادان
برای تولید و بازتولید جفنگ در فرم «استه تیکی»
ـ «هنری»، فرم انعکاس (تبیین و تصور و تصویر و تقریر) مبتنی
بر لاابالیگری و بی انضباطی صوری، نظری، منطقی وتجربی است.
·
دکتر خصوصی احمد شاملو
از او می پرسد که چرا شاملو از سعدی بدش می آید ولی مولانا را خیلی خیلی خوشایند
می یابد؟
·
محتوای «دلیل» شاملو
این است که مولانا محل سگ هم به خرد و شناخت و شعور نمی گذارد و هر چه به دهنش می
آید و هر طور که دلش می خواهد، برزبان می راند.
·
از این چنین زهر ایدئولوژیکی
عاری از انضباط صوری و نظری و منطقی و تجربی بدشواری می توان در فرم نثر شربت ساخت
و به حلق خلق ریخت.
·
به همین دلیل خردستیزان
از هر نوع و از هر فرقه و قشر و طبقه، جفنگیات خود را در کپسول شعر و یا نثر
شعرگونه به خورد خلایق می دهند.
·
ترفند استه
تیزاسیون به همین دلیل است.
·
فرم تبیین جلال و
شاملو و شریعتی و شیادان دیگر تصادفی نیست.
5
به هر صورت درست است که مشخصات دقیق یک زلزله را باید از زلزله سنج دانشگاه پرسید
اما پیش از اینکه زلزله سنج چیزی ضبط کند،
اسب دهقان، اگرچه نانجیب هم باشد، گریخته است و سر به بیابان امن گذاشته.
به هر صورت درست است که مشخصات دقیق یک زلزله را باید از زلزله سنج دانشگاه پرسید
اما پیش از اینکه زلزله سنج چیزی ضبط کند،
اسب دهقان، اگرچه نانجیب هم باشد، گریخته است و سر به بیابان امن گذاشته.
·
جلال در همین جفنگ «استه
تیکی» ـ «هنری»، علمیت و عینت و حقیقت و شناخت
را بطرز موذیانه ای و در فرم مستوری زیر علامت سؤال قرار می دهد و دست به
عوامفریبی آشکار می زند:
·
انگار فرار اسب نجیب و نانجیب دهقان نه به دلیل شنیدن ارتعاشات عینی و واقعی حاصله
در زمین، بلکه به دلایل ماورای طبیعی، ماورای تجربی و ماورای زمینی است.
·
انگار همین ارتعاشات عینی و واقعی نیستند که زلزله سنج ثبت می کند و آژیر می
کشد.
·
جلال رد این جفنگ، ضمنا به تحقیر علم و فن و دستاوردهای علمی و فنی می پردازد.
·
این تازه اول کار است.
·
او بعدها در آثار دیگرش از جمله در «نفرین زمین» بر ضد تراکتور و کومباین و فن
و صنعت لشکرکشی آخوندیستی به راه می اندازد.
·
یکی از تشبثات اصلی همه نمایندگان فلسفه
بورژوائی واپسین از جمله حضرت نیچه، انکار،
رد و طرد فلسفه خرد به دلیل ابرام آن بر مقولات و مفاهیم علمیت، عینیت، حقیقت و
پیشرفت شناخت است.
·
مراجعه کنید به دایرة المعارف فلسفه
بورژوائی واپسین (نیچه) در تارنمای دایرة
المعارف روشنگری
·
اسب نجیب و یا
نانجیب دهقان چگونه می تواند بدون احساس ارتعاشات ارضی به وحشت افتد و پا به گریز
بگذارد؟
·
چرا نباید زلزله
سنج بتواند ارتعاشات مربوطه را ثبت کند و از وقوع زلزله خبر دهد؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر