۱۳۹۰ آذر ۱۶, چهارشنبه

چاله ها و چالش ها (102)

دو دره کردن های سیاسی جمهوری اسلامی
خسرو صدری

سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


1
میم نون
ادامه بحث

3
مناسبات مجاهدین با دگر اندیشان وحشتناک است .

• شما قبل از آنکه ماهیت مجاهدین را توضیح دهید، به رفتار آنها با دگراندیشان اشاره می کنید.
• البته ضرری ندارد و می تواند به عنوان پله ای در شناخت آنان محسوب شود.

• ولی منظور از ماهیت چیزها چیست؟

• فرض کنیم بخواهیم که ماهیت استکان چای را به عنوان موضوع شناخت، تعیین کنیم.

• استکان چای فرم خاصی می تواند داشته باشد:

• کمر باریک و غیره.

• عناصر شیمیائی دخیل در ساختمان استکان، عبارتند از عمدتا سیلیسیوم و به اندازه های خیلی ناچیز آهن، سرب، نیکل، بور و غیره.
• محتوای استکان را همه این عناصر با هم تشکیل می دهند.
• ماهیت آن را اما اتم های سیلیسیوم تشکیل می دهند.

• ماهیت انسان ها را قبل از همه جایگاه آنها در تولید مادی تشکیل می دهد.

• کار تعیین کننده ماهیت انسان است.

• ماهیت سازمان ها نیز باید با توجه به رابطه مستقیم و یا غیرمستقیم آنها با تولید مادی، یعنی با توجه به رابطه آنها با طبقات اجتماعی تعیین شود.


• برای این کار می توان قبل از همه به تعیین جهان بینی آن سازمان ها پرداخت:

• مثلا ادبیات تئوریکی (و شاید در این مورد تئولوژیکی) سازمان مربوطه را مورد تحلیل قرار داد، برنامه، عمل، شیوه عمل و غیره آن را بررسی کرد.
• چنین بررسی ئی ظاهرا انجام نگرفته، ولی تا دل تان بخواهد همکاری و یا ضدیت با آن صورت گرفته است.
• با بقیه نیز به همین سان.

4
این را باید نشان داد و اگر هواداران آن می دانند و می پذیرند فرقی با «قشریون» ندارند.

• این ربطی به سؤال من نداشت.
• سؤال من کشف ماهیت سازمان مربوطه (تفاوت ماهوی اش با بقیه) بود.
• رهنمود در زمنیه شیوه رفتار با آنها پس از شناخت ماهیت آن مطرح می شود و نه قبل از شناخت ماهیت آن.

5
من هنوز اینطور فکر نمی کنم .
شما می دانید که ریزش کرده اند.

• اینکه شما چه فکر می کنید، امری سوبژکتیف است و می تواند درست و یا نادرست باشد.
• از ریزش هم وقتی می توان سخن گفت که ماهیت آن سازمان معلوم باشد، یعنی مثلا قبلا نماینده بورژوازی باشد و اکنون نماینده فئودالیسم.

6
یک حزب بمعنی دقیق آن نمی تواند همزمان نماینده ی تمام اقشار اجتماعی باشد .

• شما بی اعتنا به مفهوم «طبقه» به اقشار اجتماعی گریز می زنید.

• اقشار بعد از طبقات مطرح می شوند:

• هر طبقه خود به اقشار معینی تقسیم می شود:
• مثلا بورژوازی صنعتی، تجاری، علمی، بوروکراتیک و غیره.

• ولی این ادعا فی نفسه درست نیست:
• امکان اینکه حزبی بتواند همه اقشار اجتماعی را نمایندگی کند، بالقوه وجود دارد، البته پیش شرط آن حذف جامعه طبقاتی است.

7
می شود پوپولیست یا دولتی !
مثل حزب ایران نوین ،مردم و رستاخیز.

• این احزاب کذائی در واقع، نماینده قشر معینی از بورژوازی بوده اند و نه نماینده همه اقشار اجتماعی.
• شاید اصلا حزب نبوده اند، دکه ای در دست دربار بوده اند.
• اینها هم باید به نوبه خود تحلیل شوند.

8
حزب جمهوری اسلامی که تقش همان اول در آمد و به ده ها باند تبدیل شد.

• از همین فرمولبندی شما معلوم می شود که در ایران سنت تحزب که چه عرض کنم، حتی ذهنیتی از آن وجود نداشته است:
• حزبی هنوز تشکیل نشده به باندهای مافیائی تجزیه می شود.

9
امروز «حرب مشروطه» نیز همین تلاش را می کند
میخواهد هوای همه را داشته باشد حتی با تابلوی « لیبرال دمکرات» نیز تکلیف خود را معلوم نمی کند که واقعا نماینده ی کیست.
این عوام فریبی ست.

• من این دار و دسته ها را نمی شناسم، ولی سؤال من ظاهرا بی جواب مانده است.

2
پرویز مرزبان

• من خود را شایسته ی پاسخگوئی به هیچیک از کامنت گزاران فاضل و مجهز به فلسفه علمی با شیوه ی دیالک تیکی نمی دانم.
• بحث های «دقیق » فلسفی و سیاسی این دوستان می تواند با «ظرافت» در بحث های درونی بعضی ارگان های جریان های چپ و یا «محفل» های سیاسی قرار گیرد تا در تولید سیاست های نیروهای چپ مؤثر واقع گردد.

پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر