۱۳۹۷ خرداد ۱۹, شنبه

محمود دولت آبادی در آیینه انکر و منکر (۲)


بلاگردان 
  مجید نفیسی   
(۱۳۳۰)
به محمود دولت آبادى 
(ششم ماه ژوئن سال ۲۰۱۸)

ویرایش و تحلیل 
از
 یدالله سلطان پور

 
۱
بلاگردان 
 
چیزی که بلا را از آدمی دور گرداند.
صدقه
 قربانی 
 
این عنوان  شعر مجید نفیسی در رابطه با مهمانی رفتن محمود دولت آبادی است.
 
منظور نفیسی از این مفهوم 
را 
باید در روند تحلیل این شعر او
کشف کنیم.
 
۲
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.
 
معنی تحت اللفظی:
این کراوات سرخ رنگ که تو سر سفره افطار دولت شرعی زده ای،
نمی تواند فونکسیون بلاگردانی را به عهده گیرد و موجب استحاله تو به یک روشنفکر عرفی شود
و
ضمنا
سفره خونین ولایت
را
به سفره ساده بلقیس برگرداند.
 
مجید نفیسی
دولت جمهوری جماران
را
به خوانندگان عمدتا فئودال و بورژوای شعرش
به مثابه دولت شرعی
قالب می کند.
 
این اما به چه معنی است؟
 
۳
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.
 
هر کسی که لبی از چشمه مارکسیسم تر کرده باشد،
مثلا
تعریف مفهوم دولت را حتی سرسری خوانده باشد
و
یا
اثر معروف لنین تحت عنوان «دولت و انقلاب» را فقط ورق زده باشد، 
می داند که دولت یکی از عناصر مهم روبنای ایده ئولوژیکی است
که
خصلت و ماهیتش
به واسطه زیربنای اقتصادی حاکم تعیین می شود
و
درست
به همین دلیل بشریت با دولت های زیر سر و کار داشته و دارد:
 
الف
دولت برده داری
 
ب
دولت فئودالی

پ
دولت سرمایه داری

ت
دولت سوسیالیستی

یعنی دولت طبقات حاکمه و نه دولت شرعی

سؤال این است 
که
چرا 
مجید نفیسی
 به اختراع مفهوم من درآوردی «دولت شرعی» مبادرت می ورزد؟

۴
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.
 
مفهوم من درآوردی دیگر مجید نفیسی، روشنفکر عرفی است.
 
این بدان معنی است که مجید نفیسی به تحریف مفهوم روشنفکر مبادرت می ورزد.
 
احتمالا
در قاموس مجید نفیسی
ما
با دو نوع روشنفکر سر و کار داریم:
 
الف
روشنفکر عرفی
مثلا
خود مجید نفیسی و فریدمن و هابرمس و سلطان پور و مشد احمد شاملو
 
ب
روشنفکر شرعی
مثلا جلال آل احمد و شریعتی شیاد و ضمنا محمود دولت آبادی (از دید مش مجید)
 
در قاموس مجید نفیسی، 
آماج محمود دولت آبادی از زدن کراوات سرخ رنگ،
جا زدن خود به عنوان روشنفکر عرفی است.
 
بعید است 
که
 مجید نفیسی نداند 
که
 رنگ سرخ 
به معنی انقلابی بودن است 
و 
رنگ سیاه
 به معنی مرتجع بودن.
 
حتی خران طویله امریکا می دانند.
 
سؤال این است 
که
چرا 
مجید نفیسی
 به اختراع مفهوم من درآوردی «روشنفکر عرفی» مبادرت می ورزد؟
 
ضمنا
من ـ زور او از روشنفکر عرفی چیست؟
 
۵
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.
 
فونکسیون دیگر کراوات سرخ رنگ
تبدیل سفره مجانین جماران به سفره مجانین مرتجع فئودالی است.
 
دو زاری مجید نفیسی به قدری کج و معوج است
که
حتی
از درک آرایش طبقاتی در کلیدر بی خبر مانده است.
 
مجید نفیسی 
خیال می کند که دار و دسته مرتجع تحت رهبری گلمحمد یاغی و ستار توده ای بی خبر از خدا و خر و خرما
انقلابی بوده است.
 
این هنوز چیزی نیست.

۶
نه،
 این کراوات سرخ نمی‌ تواند
چون بلاگردانی
تو را حفظ کند
و سر میزِ افطارِ دولتِ شرعی
از تو روشنفکری عرفی بسازد
و خوانِ خونینِ ولایت را
به سفره‌ ی ساده‌ ی بلقیس برگرداند.
 
چیز این است که مجید نفیسی 
محمود دولت آبادی را نمی شناسد.
 
محمود دولت آبادی
در کلیدر به مثابه نویسنده ای (هنرمندی) رئالیست
از
طراز شولوخف
عرض اندام می کند.
 
محمود دولت آبادی
علیرغم ظواهر قضایا در مرثیه کلیدر
از
ماهیت ارتجاعی جریانات ضد انقلاب بورژوایی سفید
پرده برمی دارد.
 
ما
در کلیدر
با  
دولت آبادی گرفتار در منگنه رئالیسم و جو فئودالی
سر و کار داریم.
 
دولت آبادی 
بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق هنرمندان دیگر 
خر نیست.
 
واقعیت عینی
در آیینه ضمیر دولت آبادی
درست منعکس می شود و از قلمش بر کاغذ می ریزد.
 
دولت آبادی
در کلیدر 
 اما
اسیر جو ضد انقلابی (ارتجاعی) است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر