۱۳۹۰ فروردین ۱۷, چهارشنبه

سوسیالیسم به جای بربریت (1)

پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس (1927)
در دوران دبیرستان به سبب فعالیت ضدفاشیستی توسط گستاپو بازداشت و محبوس می شود.
دکترای فلسفه از دانشگاه فرانکفورت تحت نظر ارنست بلوخ
مؤلف آثار بیشمار در زمینه فلسفه مارکسیستی، تئوری هنر، سیاست، تاریخ فلسفه
پروفسور فلسفه در دانشگاه ماربورگ و هلند
در همکاری با دومه نیکو لوسوردو، انتشار مجلهً (توپوس) ـ خدمات بین المللی به تئوری دیالک تیکی ـ را بعهده دارد
برخی از آثار او:
وحدت و تضاد
تاریخ مسائل دیالک تیک در عصر جدید 3 جلد (1997 ـ 1998)
گردنه بزرگ راهزنان ـ مذهب و مبارزه طبقاتی در قرون وسطی (1999)
جبر انقلاب
کلاسیک های بین الملل سوم

سوسیالیسم به جای بربریت!
(مدخلی بر بحث در باره آینده)
هانس هاینتس هولتس
برگردان شین میم شین

کمونیسم، عبارت است از ناتورالیسم متکامل = هومانیسم
کمونیسم، عبارت است از هومانیسم متکامل = ناتورالیسم
در کمونیسم، برای نخستین بار، ماهیت انسانی طبیعت به انسان اجتماعی برمی گردد.
برای نخستین بار، هستی طبیعی انسان، با هستی اجتماعی او یکی می شود و طبیعت در مقابل انسان، فرم انسانی به خود می گیرد.
جامعه کمونیستی، وحدت ماهوی متکامل طبیعت و انسان است!
جامعه کمونیستی، رستاخیز حقیقی طبیعت است!
جامعه کمونیستی، ناتورالیسم تحقق یافته انسان و هومانیسم متجسم طبیعت است.
کارل مارکس، «جزوهً اقتصادی ـ فلسفی»، آثار منتخب مارکس و انگلس 40 ، ص 536 و 538

پیشگفتار

آگاه کردن طبقهً رزمنده تحت ستم، به شرایط عمل خود و به خصلت عمل خود، وظیفهً تئوری جنبش پرولتری و سوسیالیسم علمی است!
فردریک انگلس، آثار منتخب 19، ص 228

• سوسیالیسم که با پیروزی آن در انقلاب اکتبر، امید دیرین بشریت مترقی جامه عمل پوشیده بود، در سال های پایانی قرن بیستم ضربهً هولناکی خورده است.
• اندوه آلوده به بلاتکلیفی، تردید نسبت به صحت راه رسیدن بدان را به دنبال آورده است، که قابل فهم هم می تواند باشد.
• بعد از شکست اتحاد جماهیر شوروی، سرمایه داری بربریت ذاتی خود را بطرز بیسابقه ای آشکار کرده است.
• شعار روزا لوکزامبورگ، «یا سوسیالیسم ـ یا بربریت!»، امروز بناگزیر برلبها جاری است.
• ولی منظور از سوسیالیسم کدام است؟
• اتحاد جماهیر شوروی به عنوان کعبهً آمال کمونیست ها در رقابت دو اردوگاه سرمایه داری و سوسیالیسم درهم شکسته است.

• نقاط ضعف آن وسیعا مورد بحث قرار گرفته، ولی نقاط قوت آن برعکس، مسکوت گذاشته شده اند.


• تلاش 40 ساله در آلمان دموکراتیک برای ساختمان سوسیالیسم نیز بطورتحریف شده ای ترسیم می شود.


• ولی هیچکس حق ندارد، این تجارب گرانبها را به ورطهً نسیان براند و یا مورد جعل و تحریف قراردهد.

• این تجارب متعلق به احزاب کمونیستی اتحاد جماهیر شوروی و آلمان است.

• ولی فردا در تلاش مجدد برای ساختمان سوسیالیسم از این تجارب چگونه استفاده خواهد شد؟


• در اوضاع جدید چه تفاوت هایی با قبل وجود خواهد داشت؟


• ویژگی های ملی و شرایط تغییریافتهً جهانی با اردوگاه های متفاوت اقتصادی سرمایه داری رقیب و با کنسرن های چند ملتی بهم پیوسته از چه قرار خواهد بود؟


• اینها بخشی از پرسش هایی اند، که موضوع بحث کمونیست ها ست و هیچکس نظر حاضر و آماده ای دربارهً آنها ندارد.
• هرپیشنهادی موقتی خواهد بود و عمل هر حزب کمونیست را نظر و خواست اعضای آن تشکیل خواهد داد.
• این سؤال که سوسیالیسم در آینده چه شکلی خواهد داشت، سؤالی نیست که فقط دیگران از کمونیست ها می کنند، بلکه سؤال خود کمونیست ها نیز است.

• سیستم سوسیالیستی 70 سال در اتحاد جماهیر شوروی و 40 سال در جمهوری دموکراتیک آلمان عمر کرد.

• رقابت میان دو اردوگاه سوسیالیسم و سرمایه داری محتوای سیاست جهانی دوران بعد از انقلاب اکتبر را تشکیل می داد.

• در این رقابت بی وقفه، کشورهای سوسیالیستی در مقایسه با اردوگاه سرمایه داری از همان آغاز از سطح رشد اقتصادی نازلی برخوردار بودند، نهادهای اجتماعی بمراتب کمتری از اروپا و امریکای شمالی، که وارث انقلابات دموکراتیک بورژوایی در قرن هجدهم بودند، در اختیارداشتند و به سبب تهدیدات و تهاجمات نظامی، خسارات بمراتب بیشتری متحمل شده بودند.

• کشورهای سوسیالیستی می بایستی در وهلهً اول تمام نیروی جامعه را برای رسیدن به آماج اصلی عام خود بسیج کنند:

• «با گسترش تولید اجتماعی برای همهً مردم کشور امکان زندگی شرافتمندانه ای را پدید آورند که نه تنها از نظر مادی روز بروز ثروتمندتر شوند، بلکه امکان آموزش و اشتغال کاملا آزاد، متناسب با توان جسمی و روحی خود داشته باشند.»

• جوامع سوسیالیستی در این رقابت اردوگاهی به موفقیت های بی سابقه ای نایل آمدند، ولی علیرغم آن شکست خوردند.
• بررسی علل این شکست را به فرصتی دیگر می گذاریم.

• دشمنان سوسیالیسم از70 سال تلاش برای ساختمان جامعهً سوسیالیستی، با هدف نهایی کمونیسم، در اتحاد جماهیر شوروی و اروپای شرقی، فقط ناکامی های تاریخی آنرا دستچین می کنند و نواقص و اشتباهاتی را به رخ می کشند که نتیجهً شرایط خاص انقلاب اکتبر بوده اند و این جوانب منفی را تعمیم می دهند.

• کمونیست هایی که هنوز به گذار ناگزیر از سرمایه داری به سوسیالیسم باور دارند، مجبور می شوند برای دوران فسخ سرمایه داری و شروع ساختمان جامعهً سوسیالیستی، نظراتی مغایر با آنچه کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم اعلام کرده اند، عرضه کنند.

• از آنجا که این گذار با تکیه بر پذیرش و همکاری همه جانبهً مردم (بدون اینکه اکثریت آنها کمونیست باشند) صورت خواهد گرفت، کمونیست ها موظفند، اعلام کنند که در این روند گذار، چه وظیفه و اهمیتی جبهه متحد آنها با سایر نیروهای مترقی بعهده خواهد داشت.

• دیگراشاره صرف به قوانین توسعه تاریخی کفایت نمی کند.

• مردم برای استقبال از سوسیالیسم، حق دارند با توجه به نواقص جدی که در تاریخ 70 سالهً کشورهای سوسیالیستی دیده اند، بپرسند که با تلاش مجدد چه تصحیحاتی به عمل خواهد آمد و سوسیالیسم چه چهره ای به خود خواهد گرفت؟


• در بارهً درجهً حمایت پایدار اکثریت مردم، در بارهً درجهً آگاهی آنها به منافع حیاتی خود و در بارهً میزان همکاری آنها برای ساختمان جامعهً سوسیالیستی، نمی توان پیشاپیش دست به غیبگویی زد.

• تنوع فرهنگ ها ـ تازمانیکه از گزند بازار جهانی سرمایه داری در امان مانده باشند ـ مبنای تنوع زندگی روزمرهً سوسیالیستی خواهد بود.
• در سیسیل ایتالیا یک جور خواهد بود و در اسکاتلند جور دیگر.
• در کوبا یک جور خواهد بود و در چین جور دیگر.

• بنابرین نه فقط غیرممکن، بلکه مغایر با غنای زندگی انسانی خواهد بود، اگراز حیات اجتماعی جامعهً سوسیالیستی، یک تصویر از پیش آماده عرضه شود.

• بلکه برعکس، تصاویر بیشماری براساس شرایط متفاوت جوامع مختلف ممکن خواهند بود.

• حزب کمونیست چه وظایفی می تواند و باید به عهده داشته باشد؟

• تضادهای ضد بشری انباشت سرمایه را چگونه حل خواهد کرد و حاصل کارجامعهً بشری را چگونه در اختیار همهً انسانها قرار خواهد داد؟


• حزب کمونیست می تواند همهً این وظایف را به اهداف برنامه ای خود بدل کند.

• این اهداف می توانند «آرزویی» باشند، ولی حزب کمونیست آلمان اهداف خویش را با تکیه بر سوسیالیسم علمی تنظیم می کند و در پی توسعهً هرچه بیشتر آن است.

• برای سوسیالیسم علمی خصلت فرماسیون اجتماعی از اهمیت درجه اول برخوردار است.

• نتیجهً کار علمی، متکی بر تلاش فکری افراد بیشماری است که خود را مدیون این کار کرده اند.


• اما این بمعنی حاصل جمع نظرات مختلف نیست.

• صحت علمی یک نظر مبتنی است بر دقت تجزیه و تحلیل و غنای استدلال.

• هیچکس نمی تواند، مدعی شود که او به صحت مطلق نظرش اطمینان دارد ولی او باید از آنچه که «درست» فرض می کند، دفاع کند، تا از استدلال های ضد و نقیض، مستدل ترین نظریه پیروز بیرون آید.


• حقایق نیم بند نمی توانند صحت داشته باشند، چرا که آنها نیم بند اند.
• حقیقت فقط بطور تمام و کمال، حقیقت است و نه بصورت نیم بند.

• جدال در بارهً قوانین حرکت تاریخ را نمی توان با چک و چانه زدن در بازار گاو و خر عوضی گرفت.


ما باید سختگیری در استدلال را ـ همانطور که هگل توصیه می کند ـ بکاربندیم.
تنها بدین وسیله می توانیم لیاقت سیاسی لازم را برای بنای جامعهً نو کسب کنیم.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر