۱۴۰۳ شهریور ۱۳, سه‌شنبه

درنگی در دو شعر برای مرتضی کیوان (۱۰)

 

 
مرتضی کیوان 
(۱۳۰۰ خورشیدی اصفهان − ۲۷ مهر ۱۳۳۳ تهران) 
شاعر، منتقد هنری، روزنامه‌نگار و فعّال سیاسی 
عضو حزب تودهٔ ایران 
  مرتضی کیوان در روزهای پس از کودتای ۲۸ مرداد، در حالی که سه تن از نظامیان فراری سازمان نظامی حزب توده را در خانهٔ خود پنهان کرده‌بود، دستگیر  و به جرم «خیانت»، در ۲۷ مهر ۱۳۳۳، در زندان قصر تیرباران شد.  

درنگی 
از
میم حجری
 

هوشنگ ابتهاج
( ه.ا.سایه )
(تهران، ۲۷ خرداد ۱۳۵۸)

از مجموعه «یادگار خون سرو»


 
کیوان ستاره شد
که بگوید:
آتش
آنگاه آتش است
کز اندرون خویش بسوزد،
وین شام تیره را بفروزد
.

معنی تحت اللفظی:
دلیل اینکه کیوان شراره وار خود را فدا کرده، این بوده که ستاره شود
و
دلیل او برای ستاره شدن، دادن پیام مهم زیر بوده است:
پیش شرط آتشیت آتش، 
 از سویی
سوختن از اندرون خویش است
و 
از سوی دیگر
روشن کردن شب تیره است.
 
کیوان 
به زعم سایه
 با سرکشیدن لاجرعه شراب شهادت، 
قصد ابلاغ این ایده را داشته
که آتش به شرطی آتش است که از درون بسوزد و نه از برون.

منظور سایه و یا کیوان از این ایده و اندیشه چیست؟

آتش
به نمود مرئی سوزش اطلاق می شود.
سوزشی که به آزاد گشتن گرما و نور منجر می شود.
گرما و نور  فرم هایی از انرژی اند.
آتش بسته به ماده ای که می سوزد، به دو صورت عرض اندام می کند:
به صورت شعله و به صورت گداز.
 

 
شعله
به گازها و یا بخارهای مواد اگزوترم سوزنده  اطلاق می شود که به تشکیل نور منجر می شوند.
 

 
گداز
(آتش)
به حوزه واکنشی و یا درجه حرارتی چیزهای جامد اطلاق می شود
که از سوختن چیزهای عمدتا کربندار (زغال) و یا فلزی عاری از شعله تشکیل می یابد.
 
 
آتش در هر دو صورت (شعله و گداز)، روند شیمیایی مبتنی بر دیالک تیک اکسیداسیون و احیاء است. 
 
این بدان معنی است که آتش در هر صورت، روندی درون ـ چیزی است. 



 
آتش چوب و هیزم و زغال 
به عنوان مثال
نتیجه اکسیداسیون اتم های کربن و احیای اتم های اکسیژن است.
نتیجه این روند شیمیایی ـ دیالک تیکی،
  گاز کربنیک است.
 
منظور سایه و یا کیوان از این ایده (آتش به شرطی آتش است که از درون بسوزد و نه از برون)، احتمالا داشتن آتش عشق توده در دل است.
 
در شعار معروفی از کیوان نیز همین ایده تبیین می یابد:
 
درد و رنج تازیانه، چند روزی بیش نیست.
رازدار خلق اگر باشی، همیشه، زنده ای.
 
معنی تحت اللفظی:
اگر زیر ضربات تازیانه رفقای توده ای ات را لو ندهی و بمیری، نامیرا می شوی.
 
منظور کیوان از نامیرایی، نامداری است.
 
دیالک تیک ننگ و نام 
از دیالک تیک های ایران باستان است که در شاهنامه فردوسی به کرات تکرار می شود.
 
مراجعه کنید
به
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر