۱۴۰۳ شهریور ۲۹, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۶۸)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت اول

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۲ ـ ۸۳)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

حافظ

گر جلوه می نمائی و گر طعنه می زنی

ما نیستیم معتقد شیخ خود پسند.

معنی تحت اللفظی:

شیوخ خودپسند

خواه به ما لبخند و خواه طعنه بزنند،

قادر به جلب ما نخواهند شد.

 

حافظ

در این بیت غزل،

شیخ را به خودپسندی متهم می کند و از این رو حاضر به اقتدا بر او نیست.

 

سیر یک روز طهنه زد به پیاز

که تو لاشخور چقدر بدبویی.

 

کسی که استعداد شعر فرمایی خود را خدا دادی جا می زند و ملائکه در حال ازبر کردن شعرش تصور و تصویر می کند،

شیوخ را به خودپسندی متهم و تحقیر می کند.

 

حافظ نیز مانند سعدی و به پیروی از سعدی

به تحسین و تمجید از عرفای افیونی بر می خیزد و با یک تیر دو نشان می زند:

هم اهل طریقت و عرفان را رسوا و بی اعتبار می سازد و فئودالیسم را از زیر ضربات آنها بیرون می کشد و هم جهان بینی پانته ئیستی آنها را تحریف و تخریب می کند و با عمده کردن ایراسیونالیسم و ندانمگرائی،  به نهی از تفکر می پردازد.

 

چو منصور، از مراد آنان، که «بر» دارند، بر « دار» اند

بدین درگاه، حافظ را چو می خوانند، می رانند.

معنی تحت اللفظی:

کسانی که مثل منصور حلاج به مراد خود رسیده اند، حلق آویز شده اند.

فراخواندن ما به درگاه الهی با راندن ما از آن توأم است.

 

حافظ

 در این بیت غزل،

بر دار شدن منصور حلاج را هم به گردن خدا می اندازد و آن را نشانه برخورداری منصور از مراد می داند.

این سخن خواجه ما را یاد «خدا خواسته» تلقی کردن تصلیب مسیح (مشیت الهی بودن تصلیب) از سوی مسیحیان می اندازد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر