درنگی
از
میم حجری
همانطور که ذکرش گذشت،
دیالک تیک مناسبات تولیدی و نیروهای مولده
مهمترین دیالک تیک ماتریالیسم تاریخی است که فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک فرم و محتوا ست که یکی از دیالک تیک های ماتریالیسم دیالک تیکی است.
مراجعه کنید
به
مناسبات تولیدی
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/3156
پایان
مناسبات تولیدی
(زیربنای اقتصادی هر جامعه بشری، حاکمیت طبقاتی)
اما
فقط با نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی ندارد.
مناسبات تولیدی
(به مثابه زیربنای اقتصادی)
با روبنای ایده ئولوژیکی هم رابطه دیالک تیکی دارد.
مراجعه کنید
به
زیربنا و روبنا
۱
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8975
۲
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8980
۳
http://mimhadgarie.blogfa.com/post/8986
پایان
این بدان معنی است که مناسبات تولیدی در آن واحد هم با نیروهای مولده رابطه دیالک تیکی دارد و هم به مثابه زیربنای اقتصادی، با روبنای ایده ئولوژیکی رابطه دیالک تیکی دارد.
می توان از دیالک تیکی سه عضوی زیر سخن گفت که از ترکیب دو دیالک تیک فوق الذکر تشکیل می یابد:
نیروهای مولده ـ مناسبات تولیدی و یا زیربنای اقتصادی ـ روبنای ایده ئولوژیکی
سؤال اکنون این است که نقش تعیین کننده در این دو دیالک تیک مهم ماتریالیسم تاریخی از آن کدام قطبها ست؟
همانطور که در بخش قبلی تحلیل، استدلال و اثبات شد،
نقش تعیین کننده در دیالک تیک مناسبات تولیدی (فرم) و نیروهای مولده (محتوا)
از آن نیروهای مولده (محتوا) ست.
اما در دیالک تیک زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) و روبنای ایده ئولوژیکی
نقش تعیین کننده از آن زیربنای اقتصادی (مناسبات تولیدی) است.
به همان سان که در هر عمارتی، نقش تعیین کننده از آن زیرساخت است.
سعدی هم قرن ها پیشتر از مارکس و انگلس گفته است:
خانه از پای بست (زیربنا) ویران است،
خواجه در بند نقش ایوان (روبنا) ست.
محتوای این بیت شعر و اندیشه سعدی
را
دیالک تیک زیربنا و روبنا
تشکیل می دهد.
عظمت فکری ـ فلسفی سعدی
در تعیین مارکسیستی قطب تعیین کننده در این دیالک تیک و صدها دیالک تیک دیگر است.
مراجعه کنید
به
خودآموز خود اندیشی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر