۱۴۰۳ شهریور ۲۶, دوشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ح) حقوق اولیه (حقوق اساسی) (۱۶) (بخش آخر)

 

  

پروفسور دکتر هرمان کلنر

برگردان

 شین میم شین

 

پروفسور هرمان کلنر 

(۱۹۲۶)

حقوق ـ فیلسوف 

مؤلف کتب بیشمار

 

 

لیست حقوق بشر سازمان ملل متحد

 

۱

·    سازمان ملل متحد تحت تأثیر بربریت فاشیستی در جنگ جهانی دوم، جنبش های رهائی بخش ملی و ضد استعماری و توسعه سوسیالیسم به یک سیستم جهانی ـ البته با تأخیر و به طور دست و پا شکسته ـ کاتالوگ های (لیست های) حقوق بشر را با اثربخشی متفاوتی تدوین کرده است.

 

۲

·    اعلامیه عمومی حقوق بشر سازمان ملل متحد (۱۸۴۸ به بعد) دولت ها را به اجرای آن مکلف نمی سازد، حقوق اولیه منفرد را فرمولبندی می کند، ماورای زمانی اعلام می کند و  از هر نوع تضمین حقوق اولیه خودداری می ورزد.

 

۳

·    بی اعتناء بدان، حقوق اولیه به مثابه «ایدئالی» که باید در جهت نیل بدان حرکت کرد (به ویژه حق کار، حق تحصیلات ابتدائی، حق آزادی تجمع و تشکیلات) پی آمد مفیدی نیز به دنبال داشته است.

 

۴

·    زیرا آنها طبقات حاکمه را به چالش می کشند و به تمکین وامی دارند.

 

۵

·    مشخص تر و اکتوئال تر (بالفعل تر) اولا اعلامیه سازمان ملل متحد در زمینه به رسمیت شناسی استقلال کشورها از یوغ دولت های استعمارگر است که در سال های بعد از ۱۹۶۰ به تصویب رسیده است.

 

۶

·    بر طبق آن، کشیدن خلق ها به زیر یوغ بیگانگان به مثابه تجاوز به حق آزادی انسان ها تلقی می شود.

 

۷

·    ثانیا قرارداد سازمان ملل متحد از سال ۱۹۶۵ در زمینه امحای (کحو کردن، از بین بردن) کلیه فرم های تبعیض نژادی است.

 

۸

·    بیست و ششمین گردهمائی فراگیر سازمان ملل متحد در ۱۶ ماه دسامبر سال ۱۹۶۶ بالاخره به تصویب دو قرارداد حقوق بشر زیر نایل آمد:

 

الف

·    قراردادی در زمینه حقوق شهروندی و حقوق سیاسی

 

ب

·    قراردادی در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.

 

۹

ایرادات دوگانه این دو قرارداد

 

·    این دو قرارداد ـ به لحاظ واجب الاجرا بودن و عملی بودن ـ قبل از همه دو ایراد دارند:

 

ایراد اول

 

۱

·    تقسیم حقوق بشر به حقوق سیاسی و حقوق اقتصادی ـ اجتماعی  به سبب روش های کنترل متفاوت شان به کم بها دادن شدید به حقوق اجتماعی در مقابل حقوق سیاسی منجر می شود.

 

۲


 

·    علاوه بر آن، بنا بر ماده ۲۶ و ماده ۴۸ قراردادهای یاد شده، با زیر پا گذاشتن حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شده در منشور (سند قانونی) سازمان ملل متحد (ماده اول، بند دوم) به تحقیر چهار کشور (ویتنام، چین، کره شمالی و آلمان دموکراتیک) می پردازند.

 

۳

·    زیرا آنها را که یک چهارم جمعیت جهان را در برمی گیرند، از حق شرکت در گردهمائی فراگیر سازمان ملل متحد محروم می سازند.

 

ایراد دوم

 

۱

·    از سوی دیگر، محتوای هر دو قرارداد از حد کاتالوگ های حقوق اولیه بورژوائی سنتی فراتر می رود و نشان می دهد که امروزه حراست از حقوق بشر بین المللی به ابزار مبارزه رهائی بخش ضد امپریالیستی خلق ها بدل شده است.

 

۲

·    این مسئله به ویژه در تعین هائی آشکار می شود که در آنها بر حق تعیین سرنوشت ملل اشاره رفته است که در برگیرنده حق مالکیت بر ذخایر و منابع طبیعی اند.

 

۳

·    و همزمان اعلام می شود که کشورهای در حال توسعه می توانند خود در باره چند و چون واگذاری حقوق اقتصادی خویش به کشورهای بیگانه اتخاذ تصمیم کنند.

 

۴

·    مالکیت خصوصی ـ اما بر عکس ـ تحت شرایط قطع رابطه با سنت حقوق بورژوائی جزو حقوق اولیه تلقی نمی شود.

 

۵

·    تبعیض نژادی و تبلیغات جنگی صریحا به مثابه اقدامات حقوق بشر ستیز قلمداد می شوند.

 

۶

·    هر کدام از حقوق اولیه زیر به مثابه تحقق حق خلق ها در زمینه تعیین سرنوشت خود تلقی می شود که بی تردید طرح دموکراتیکی است:

 

الف

·    حق کار

 

ب

·    حق مراقبت از سلامتی

پ

·    حق تحصیل

ت

·    حق داشتن سطح زندگی قابل قبول

 

ث

·    حق قانونمداری

ج

·    حق برخورداری از آزادی نظر و عقیده

 

ح

·    حق تشکیل انجمن و عضویت در انجمن

 

خ

·    حق شرکت مستقیم و یا غیر مستقیم در رهبری سیاسی جامعه.

 

۷

·    توسعه شخصیت افراد جامعه عنصر ضرور برای حرکت جامعه به پیش است.

·    زیرا به همان میزان که هر فرد در همبود، همفرمائی (شرکت در حکومت) می کند، به همان میزان نیز شرایط توسعه خویشتن خویش را پدید می آورد.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر