۱۳۹۷ مرداد ۱۴, یکشنبه

تحلیلی از «تحلیلی» که تحلیل نیست. (۶)



هدایت‌الله خادمی 
( ۱۳۳۸) 
سیاستمدار و مدیر ارشد اجرایی
   نماینده دورهٔ دهم مجلس شورای اسلامی از حوزهٔ انتخابیهٔ ایذه و باغملک در استان خوزستان

   دانش آموخته مهندسی مکانیک از دانشگاه بنگلور (هندوستان)
  فعالیت شغلی خود 
را 
از سال ١٣۶۴ در گروه ملی صنعتی فولاد ایران آغاز کرده است.
 و از سال ۱۳۶۷ به شرکت ملی حفاری ایران پیوست.
 در فاصله سال‌های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۴ مدیرعامل شرکت حفاری شمال بود. 
ویرایش و تحلیلی
از
 یدالله سلطانپور

با
سپاس
از
منوچهر مقصودنیا 
منبع: گویا 
 
 اهم سخنان نماینده مردم ایذه و باغ ملک 
(هدایت‌الله خادمی) 
در
 نطق میان دستور جلسه علنی مجلس
 
۱
 مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
برای تأمین هزینه زندگی 
به
 فروش اعضای بدن 
از جمله کلیه
 روی آورده‌ اند. 
با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد 
ببینید چه کرده‌ اید.

این تز چهارم هدایت‌الله خادمی جماران است:
 
۲
مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
 
فقر یکی از مفاهیم مهم امپریالیسم برای عوامفریبی است.
 
در رسانه های امپریالیستی 
شب و روز از فقر سکنه قاره های آسیا و افریقا و امریکای لاتین دم می زنند
و
رفاه نسبی سکنه طویله های خود
را
برجسته و عمده می کنند
و
با تیر واحدی 
درجا 
ده نشان می زنند.
 
ولی با ضرب ده هزار تازیانه 
حتی
حاضر نمی شوند
که
به علل اصلی فقر در آنجا و رفاه نسبی در اینجا
اشاره ای حتی بکنند.

۳
 مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
سؤال
از 
اجامر رنگارنگ طبقه حاکمه امپریالیستی
این است
که
علت اصلی فقر و بیچارگی مردم چیست؟
 
هدایت‌الله خادمی
  به این سؤال 
جواب دارد:
 
۴
 مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد 
ببینید چه کرده‌ اید.
 
علت این ذلت اکثریت
در قاموس او
علت سوبژکتیوی
 است.
 
به زعم هدایت‌الله خادمی
اگر به عوض اعضای دولت های کذایی
(هیئت حاکمه)
کسان دیگری 
که
صاحبان لیاقت و کارآیی و قوت 
 اند،
مثلا
امثال خود او 
تشکیل دولت می دادند،
از فقر و بیچارگی مردم
نه، نامی می ماند و نه، نشانی.

در قاموس هدایت‌الله خادمی
سعادت و ذلت هر جامعه
بسته و وابسته به شخصیت (نخبه، رهبر، سیاستمدار و روشنفکر و غیره)
است.
 
اگر به عوض مشد حسن، مشد هدایت الله روی کار می آمد،
فقر و بیچارگی ریشه کن می شد.
 
۵
 
 مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
برای تأمین هزینه زندگی 
به
 فروش اعضای بدن 
از جمله کلیه
 روی آورده‌ اند. 
با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد 
ببینید چه کرده‌ اید.
 
این تئوری مشد هدایت الله،
یکی از تئوری های معروف طبقه حاکمه امپریالیستی است.
 
نماینده اصلی این تئوری
(تئوری نخبگان)
فاشیست اسپانیایی به نام خوزه اورتگا گاسه (رفیق مارتین هایدگر لاشخور) است.
 
تئوری نخبگان
و
خیل عظیمی از تئوری های فاشیستی
در این ۴۰ سال نکبت بار
در طویله جماران
وسیعا ترجمه و تبلیغ شده اند.
 
هر ننه مرده ای واژه نخبه را نشخوار می کند.
 
اما
کمتر کسی می توان در این طویله پیدا کرد 
که 
به 
طبقه و توده و تعلقات طبقاتی و دیگر مفاهیم مارکسیستی
 واقف باشد.
 
همه از دم
نخبه ها
را
می بینند و می ستایند و می کوبند.
 
مخاطبین مشد هدایت‌الله خادمی
در این تز چهارم او
هم
همین نخبگان جهنم جماران اند.
 
۶
 مردم از فقر و بیچارگی نمی‌ دانند چه کنند. 
برای تأمین هزینه زندگی 
به
 فروش اعضای بدن 
از جمله کلیه
 روی آورده‌ اند. 
با کشوری که یک درصد جمعیت جهان و هشت درصد منابع جهان را دارد 
ببینید چه کرده‌ اید.
 
از دید هدایت‌الله خادمی
اینکه مردم  دچار فقر و بیچارگی اند و برای تأمین زندگی،
اعضای اندام خود
را
و
حتی 
کودکان عزیز خود
را
می فروشند و یا اجاره می دهند،
تقصیر نخبگان 
است.
 
بر پایه این تئوری فاشیستی
راه حل معضلات 
به آسانی آب خوردن
تعیین می شود:
برکنار کردن این و یا آن مهره
و
یا
این و یا آن دولت
تنها ره رهایی است.
 
تنها راه حل
در همه طویله های بزرگ و کوچک امپریالیستی،
هم
همین است.
 
خلایق خر
با باور عمیق به این خرافه فاشیستی
به اعضای هیئت حاکمه
(به اصطلاح استبلیشمنت)
شاخ و شانه می کشند.
 
 
شعار سکنه بیکار و بیچاره آلمان پرولتری ـ آنتی فاشیستی سابق 
«مرکل باید برود»
است.
 
این جماعت بیشعور نمی دانند
که
مرکل
نماینده طبقه حاکمه است.
مأمور معذور طبقه حاکمه است.

علت اصلی بیکاری و بیچارگی آنها
نه
شخصیت ها
نه
مهره ها
نه
مأمورهای معذور
بلکه 
طبقه حاکمه 
است.

یعنی زیربنای اقتصادی جامعه است.
 
یعنی 
مناسبات تولیدی سرمایه داری  
است.

بیکاری و بیچارگی و فقر و درماندگی
ذقوم های تلخ تر از زهر هر جامعه طبقاتی 
اند.

مناسبات تولیدی سرمایه داری و ذلت اکثریت اعضای جامعه و ثروت و لذت و غزت اقلیتی انگشت شمار
لازم و ملزوم یکدیگرند.

ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر