۱۳۹۷ شهریور ۲, جمعه

سنگ زیرین آسیا بودن در کشاکش های ایده ئولوژیکی (۱)


داریوش لعل ریاحی
 
آقای «شعر نو»،
 اگر دلایل شما از ادامه ندادن به این دیالوگ (چالش نظری، هماندیشی)، 
نشر (استفاده از) کلمات نامناسب یا ناشایست توسط خانم یا آقای میم است،
 باید نسبت به ترک یا بودن (حضور و غیاب) در این فضای به اصطلاح مجازی، 
یکی را انتخاب بفرمایید. 

اگر اهلً تکاپو و جستجو در این عرصه هستید،
 آیا این نیمه عریان از ذهن های فحاش و الفاظ نامناسب، 
خودمان یعنی ایرانی ها را نمی بینید
که در مورد طرفداران این یا آن جریان سیاسی که حتی الفاظ رکیک به کار می برند….

با
 این خانم یا آقای میم 
هم 
باید با آنتی ایدئالیسم خودشان به بحث و دیالوگ بنشینید. 

او
 را 
از
جایگاه طبقاتی خودش و اعتقادات رادیکالش 
که درست در تقابل با روزا لوکزامبورک
 یکی از تئوریسین های بزرگ جریان چپ است، 
باید به چاش بگیرید . 
 این خانم، روزا لوکزامبورگ هم در آغاز تکاپویش برای احقاق حقوق تهی دستان و بر قراری عدالت اجتماعی 
خود و هموندانش با حمایت از قیام بردگان، 
نام اسپارتاکوس را بر تارک حزب شان نشاندند. 

و بعد اما در تحولی مثبت و انقلابی در برداشت از تز دیکتاتوری پرولتاریا، 
آزادی در انتخابات و حتی استقلال ملی هر جریان چپی 
را 
در جهان، 
لازم و ضروری شمردند.

اینک اگر حریف این میدانید، انتقادتان را به گونه ای شکل دهید 
که
 این خانم یا آقای میم 
را 
در جایگاه طبقاتی اش، مجسم نمایید. 
تاختن میم بر سخن صادق هدایت نه از ضرورت که از رادیکالیم سیاسی، مخالفت با بوژوالیسم (بورژوازی)، سرچشمه می گیرد.
شعرنو
رفیق 
 ایراد من بر ایشان مربوط به بحث اولی نیست 
اشتباه نگیر 
انتقاد است 
توهین که نکردیم 
برای جنابتون هم احترام قائلیم 
خوشبختانه ایشان انسان بزرگی است و ما هم از زحماتش استفاده می کنیم هنیازی هم به وکیل ندارد.
داریوش لعل ریاحی
 


جناب شعر نو، 
وقتی در این فضا می نویسید و می نویسند، 
باید بدانید که هر دفاع، یا هر انتقادی از نوشته ای و یا هر کسی می شود،
منتقد در جایگاه و کیل و یا دادستان نخواهد بود. 

شما برای این دوست 
کامنت زده اید که از یه مقدار، زشت گویی و غیره استفاده می کند، 
کامنت تان را مرور بفر مایید. 
 این کامنت مربوط به هر بحثی باشد، عدم دنبال کردن شما، 
نشانه عدم شایستگی در قانع کردن طرف مقابل است. 
البته من هم برای ایشان احترام قایلم و این به چالش کشیدن، تحریک نوستالوژی نشسته بر ساختار فکری این عزیز است.
 
میم
سطر سطر این کامنت داریوش لعل ریاحی
معیوب است. 
ایرادات مهم این کامنت کدامند؟

داریوش لعل ریاحی
شما می فرمایید، 
سطر سطر این کامنت معیوب است،
 چون شما را در حیطه خودتان صاحب نظر می دانم،
 اگر لطف کنید و ایراد سطر سطر یا حتی کلیت آن را بفرمایید، 
خوشحال می شوم  
ما
برای دفاع از ارزیابی خود
بهتر است که کامنت لعل ریاحی را نخست تجزیه و بعد تحلیل کنیم:
۱ 


آقای «شعر نو»،
 اگر دلایل شما از ادامه ندادن به این دیالوگ (چالش نظری، هماندیشی)، 
نشر (استفاده از) کلمات نامناسب یا ناشایست توسط خانم یا آقای میم است،
 باید نسبت به ترک یا بودن (حضور و غیاب) در این فضای به اصطلاح مجازی، 
یکی را انتخاب بفرمایید. 
  لعل ریاحی
در این جمله، 
هماندیش 
را
بر سر دو راهی زیر قرار می دهد:
یا
 هماندیشی 
  به هر قیمت 
و
یا
ترک فضای مجازی.
خیلی ها
هم
ماهیتا
همین کار را می کنند.
هر دگراندیشی 
را
که 
حاضر به زدن لایک و سر در دادن هلهله و هورا نباشد،
نخست، 
اندرز می دهند
بعد
به تندبار بد و بیراه می بندند و بعد بلاک می کنند.

بدین طریق
وضع موجود و مطلوب حفظ می شود:

داد و ستد الکی لایک
و
سردادن دلخوشکنکی هورا
ادامه می یابد.

۲
 این کامنت مربوط به هر بحثی باشد، 
عدم دنبال کردن شما، 
نشانه عدم شایستگی در قانع کردن طرف مقابل است.
لعل ریاحی 
در این جمله،
دست به استدلال می زند و از نظر خود دفاع می کند:
یا تداوم بخشیدن به هماندیشی به هر قیمت
و
یا 
اعتراف به عدم شایستگی خود برای اقناع هماندیش با ترک فضای مجازی.
سؤال
این است 
که 
چرا لعل ریاحی به این نتیجه رسیده است؟
۳
 این کامنت مربوط به هر بحثی باشد، 
عدم دنبال کردن شما، 
نشانه عدم شایستگی در قانع کردن طرف مقابل است.
جواب این سؤال
در همین جمله لعل ریاحی است.
هدف و آماج اعضای طبقات غیر توده ای جامعه در هماندیشی
قانع کردن حریف در هماندیشی است و بس.

ایرادات این طرز تلقی و طرز تفکر کدامند؟

۴

 این کامنت مربوط به هر بحثی باشد، 
عدم دنبال کردن شما، 
نشانه عدم شایستگی در قانع کردن طرف مقابل است.
 
اولین و مهم ترین ایراد این طرز تلقی و طرز تفکر
تره خرد نکردن به حقیقت عینی است:

هدف و آماج این جماعت از هماندیشی، نه کشف حقیقت عینی به مشقتی کمرشکن در اثر تضارب نظرات،
بلکه اقناع هماندیش به هر قیمت و با هر فوت و فن و ترفند است.

این
اما
به معنی تحمیل «حقیقت» مفید و مطلوب خویش به هماندیش است.

حقیقت 
در قاموس اعضای این طبقات غیرتوده ای جامعه،
فاقد عینیت
است.

حقیقت 
در قاموس اینان،
چیزی سوبژکتیو است.
چیزی شخصی، دلبخواهی، فردی است.

به نظر این جماعت،
هر کس 
حقیقت خاص خود را دارد.

هر کس
حقیقت مفید برای خودش را دارد.

ریشه تکیه بر اقناع هماندیش و همنوع همین جا ست.

در این صورت
است
که
دیگری نیازی به کشف حقیقت در گذر از سنگلاخ های توانگیر و عصب سوز بحث نیست.

۵

 این کامنت مربوط به هر بحثی باشد، 
عدم دنبال کردن شما، 
نشانه عدم شایستگی در قانع کردن طرف مقابل است.


ایراد دیگر این طرز تلقی و طرز تفکر
تخریب دیالک تیک تعلیم و تعلم در هماندیشی است.

هماندیشی 
از دید این جماعت،
فقط و فقط 
به درد قانع کردن هماندیش (تعلیم) می خورد
و
نه
به درد قانع شدن خود (تعلم)

۶
هدف و آماج ما از هماندیشی
اما
کشف حتی المقدرو حقیقت عینی 
به برکت هماندیشی با خویشتن خویش و با همنوع خویش است.

دو طرف هماندیشی
به نظر ما
برابرند و برابرحقوق اند
و
خواه و ناخواه
در مسیر دیالک تیکی تعلیم و تعلم سیر می کنند:
در روند هماندیشی و در اثر هماندیشی 
هم یاد می دهند و هم یاد می گیرند.

به همین دلیل
به نظر ما
هماندیشی 
میلیون ها بار بهتر از چاقوکشی است.

البته
اگر کسی ریگی به کفش داشته باشد،
 چاقوکشی را ترجیح خواهد داد و ترجیح داده است.

از خاوران بپرس 
که
 بر ما چه رفته است.

ادامه دارد.

۳ نظر:

  1. در دوسوی ِ یک دیالوگ ِ کلاسیک . دو باور وجود دارد . مذهبی ، ایده ؤلوژیک ، عشقی یا آیتم هایی دیگر .
    تعلیم و تعلم در ورای این دیالوگ ، منتظر پایان می ماند .
    در این نوشتار دو طرفه ، یکی از طرفین می نویسد : من ادامه نخواهم داد ، چرا که شما در نوشته هایتان از کلمات نامناسب استفاده می کنید .
    نفر سومی که خواننده این کامنت در فضای مجازیست ، به این آقایی که می گوید ،ادامه نخواهم داد ، می نویسد ، اگر قادر نیستید به این بحث ادامه دهید ، جایی در این فضای مجازی ، ندارید و بهتر است کنار بکشید .
    همان گونه که از بخش نا پیدای این کامنت ، به خوبی می توان دریافت ، هدف از این نوشتار نه آن شخص که بیشتر ، مخاطب ایشان یعنی آقای شین میم بوده است .
    چون شخصأ این تمایل را داشتم که این مفسر و فعال ِ اندیشه گستر جریان چپ را از دگم کلاف انداخته بر ساختار تفکرش ، کمی بیرون کشم و نوری بر پرده اندیشه اش بتابانم .
    به همین دلیل از روزالوکزامبور گ نوشتم .
    آقای شین میم ، در سیر باور هایش چنان مشغول است و آنچنان شاگرد وفاداری به اصول مارکسیسم است که حتا به خودش اجازه نمی دهد ، نگاهی از پنجره ذهنش به بیرون بیاندازد .
    او هر نگاه دیگری را اپورتونیسم ، می انگارد وهر نوشته ای را از جایگاه طبقاتی نویسنده آن نوشته ارزیابی می نماید .
    این نوشته را در همین جا درز می گیرم تا بعد در مورد شماره گذاری ایشان در نوشته هایشان
    که گویی آیه های از وحی شاید در نهانشان باشد ، خواهم نوشت .

    پاسخحذف
  2. پاسخ‌ها
    1. خوشحال و سپاس گذارم از ادامه بحث که امید دارم ، راه گشا باشد .

      حذف