۱۴۰۲ اسفند ۷, دوشنبه

درنگی در حرف های کم حرفان کمیاب (۶)

 

 درنگی

 از 

ربابه نون


از پنجره به پیاده روي مملو از جمعیت نگاه كرد 

و 

گفت:

«می بيني، لباسهایي هستند که راه مي روند.

دروغ مي گویند، که عاشق مي شوند و مي میرند.

کمتر لباسي آن بیرون است که درونش انسان وجود داشته باشد. 

به راستي که این دنیا یک رختکن بزرگ است!»

مینا نعیمی

 

شاهکاری هنری:

مختصر، پرمحتوا و تأمل انگیز.

مشخصه مهم آثار هنری این است 

که

 خود هنرمند به محتوای اثر خود واقف نیست.

نویسنده این اثر هنری

از

حقیقت امر تأسف انگیز مهمی پرده برمی دارد:

از

معیار المعاییر گشتن لباس.

از 

معیار داوری و سنجش و ارزیابی بشر گشتن لباس.

این البته تازگی ندارد.

سعدی 

صدها سال قبل

همین معیار را سلب معیاریت کرده است: 


تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیبا ست نشان آدمیت

 

معنی تحت اللفظی:

خوش تیپی و خوش پوشی

معیار آدمیت نیست.

معیار آدمیت، خوش اندیشی است.

 

سعدی

 در این بیت شعر

از سویی

  دیالک تیک تن و جان

را

مطرح می سازد و نقش تعیین کننده را از آن جان می داند

و

از سوی دیگر

 دیالک تیک ظاهر و ذات

را

به شکل دیالک تیک لباس و شخصیت بسط و تعمیم می دهد

و

نقش تعیین کننده را از ان ذات (شخصیت) می داند.

جان 

(Geist)

در فلسفه هگل به معنی فکر است.

تن زیبا معیار آدمیت نیست.

ای بسا نباتات و جانوران مثلا گلها و درختان و پرندگان که خیلی زیبا هستند.

معیار آدمیت اما قبل از تن، جان است.

توان تفکر است.

 

محتوای این اثر مختصر مینا نعیمی هم همین است:

  آدم ها 

سلب آدمیت شده اند و از آنها چیزی جز لباس باقی نمانده است.

این هنوز تمامت فاجعه نیست.

 

به راستي که این دنیا یک رختکن بزرگ است! 

جامعه هم سلب جامعتیت شده است 

و

 به رختکنی  مملو از لباس تنزل و تقلیل یافته است.

منظور مینا نعیمی از رختکن،

احتمالا

محل تعویض و امتحان (پروب) البسه است 

که 

در فروشگاه های بزرگ و یا در نمایشگاه های مد وجود دارند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر