میم حجری
لباش تكون ميخورد اما صداى بلند چشماش نميزاشت بشنوم چى ميگه
عارفه
عجب مملکت معرکه ای است
که
فونکسیون اعضای اندام
حتی
تعویض می شود:
چشم ها
بلند بلند
حرف می زنند
و
لب ها
تکان می خورند و تماشا می کنند.
الغا
حکومت می کنند
و
علما
در به در می شوند
و
در
دیار غربت
به
هزار ذلت
روزگار می گذرانند.
اگر به کوچه ما آمدی
طناب بیار.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر