۱۳۸۹ آبان ۱, شنبه

تئوری حرکت دایره وار


آرنولد توینبی (1889 ـ 1975)
مورخ فرهنگ، فیلسوف تاریخ، سیاستمدار انگلیسی
از مبلغان تئوری حرکت دایره وار

هانس شولتسه
برگردان شین میم شین

تئوری حرکت دایره وار بر آن است که تاریخ جامعه بشری جمع ساده ای از تاریخ فرهنگ ها و تمدن های منفرد است، که برخی از آنها در کنار همدیگر و برخی ها از آنها یکی پس از دیگری وجود دارند و همانند پدیده های طبیعی (مثلا تعویض فصول سال، جذب و دفع در بدن و غیره) مراحل توسعه همانندی را در دوره زمانی محدود خود از سر می گذرانند:
پیدایش، بلوغ، زوال و مرگ.

• بدین طریق، توسعه سرتاسری جامعه از درجات نازل به درجات عالی و پیشرفت اجتماعی انکار می شود.
• از آنجا که هر فرهنگ نوزاد مراحل توسعه فرهنگ مرده را تکرار می کند، تاریخ عملا سیر دایره وار به خود می گیرد.
• تاریخ بمثابه تکرار مکرر جلوه می کند.

• نظریات مبتنی بر تئوری حرکت دایره وار در آنتیک (جهان باستان کلاسیک)، بویژه از سوی پولی بیوس، در آغاز عصر جدید از سوی ویکو، در نیمه دوم قرن نوزدهم از سوی نمایندگان ماتریالیسم مکانیکی، پان اسلاویست روسی دانویفسکی و مورخ آلمانی مایر و امثالهم نمایندگی می شدند.

تئوری های حرکت دایره وار که در عصر امپریالیسم رواج یافته اند، بازتاب ایدئولوژیکی بحران عمومی سرمایه داری بوده اند و نماینگان آنها به شرح زیر بوده اند:
• اشپنگلر، توینبی، نرتروپ، داوسون، نیسور، کلبرن، فلوینگ، سوروکین، کالات، پیره نه، اندرله، ویت فوگل و دو بیوس.

• این نظریه پردازان این امر را پیش شرط قرار می دهند که در ورای نظام سرمایه داری پیشرفتی ممکن نیست و گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم به معنی سقوط در بربریت است و لذا پیشگوئی مربوط به «اضمحلال غرب» و یا اضمحلال «تمدن مسیحی ـ غربی» (مترادف با نظام سرمایه داری) را می کوشند بمثابه بزرگترین تراژدی بشریت قلمداد کنند.
• آنها راه جلوگیری از این «تراژدی» را در برقراری یک «دولت جهانی» می دانند که بنظر اشپنگلر باید تحت حکومت امپریالیسم آلمان و بنظر توینبی باید تحت حکومت امپریالیسم آمریکا باشد و طبقه کارگر و سایر زحمتکشان باید سرسپرده و فرمانبردار بی چون و چرای بورژوازی امپریالیستی باشند.

• بدین طریق تئوری های حرکت دایره وار به توجیه تئوریکی سیاست خارجی تجاوزگرانه امپریالیسم آلمان و آمریکا، به توجیه تئوریکی حقانیت آنان در تسخیر اقتصاد جهانی و همچنین به توجیه کشیدن طبقه کارگر به زیر یوغ بورژوازی امپریالیستی با توسل به متدهای فاشیستی می پردازند.

• با شروع سال های 60 قرن بیستم که ایدئولوگ های امپریالیستی در صدد جایگزین کردن تئوری های پسیمیستی (مبتنی بر بدبینی) تاریخی و فرهنگی با طرح های اوپتیمیستی نمای (مبتنی بر خوش بینی)، تخیلی ـ قهرمانی طرفدار امپریالیسم بر آمدند و به ترویج شعور باصطلاح تماماجتماعی بدبینی ستیزی، آینده گرائی و دورنمامندی پرداختند، از نفوذ و اعتبار تئوری حرکت دایره وار توینبی که در این ایام رواج وسیع داشت، به سبب خصلت پسیمیستی اش کاسته شد.

تئوری حرکت دایره وار توینبی در آلمان غربی در این زمان رواج چندانی نداشت، زیرا او بدلیل جنایات امپریالیسم آلمان در جنگ جهانی دوم مخالف قطعی با هرگونه توافق و حق بنیانگذاری و رهبری «دولت جهانی» بوسیله امپریالیسم آلمان ـ چه از طرق صلح آمیز و چه با توسل به زور ـ بود و سرگردگی آن را در اروپا قاطعانه رد می کرد.

• بطلان علمی این گونه تئوری ها در مباحث بین المللی پیرامون مسائل ایدئولوژیکی ـ فلسفی علم تاریخ که دهه های متمادی ادامه داشت، سال ها قبل به اثبات رسیده بود.
• این امر در وهله اول ناشی از آن بود که یک متد علمی مجاز، یعنی متد مقایسه در مورد محافل فرهنگی و یا تمدنی بکار برده می شد که از نظر ساختاری هیچ انطباقی با هم ندارند و بنا بر اظهارات نمایندگان این تئوری ها پدیده های مطلقا منحصر بفرد و یکباره اند.
• از آنجا که از مفهوم مرکزی نادرستی آغاز بکار می شد، کشف خودویژگی توسعه اجتماعی در مغایرت با توسعه در عرصه های دیگر واقعیت عینی امکان پذیر نمی گردید.

• «قوانین رشد» فرمولبندی شده از سوی تئوری های حرکت دایره وار اصولا حرفی جز این برای گفتن نداشتند که همه چیز یک بار پدید می آید و از بین می رود.
• تنها این تز کاملا موهوم و نامعقول که گویا سیستم سرمایه داری باید سرنوشتی مغایر با «فرهنگ ها» و «تمدن های» دیگر داشته باشد و نتیجه گیری های مافوق ارتجاعی سیاستمداران بورژوازی امپریالیستی برای حفظ این سیستم، افشاگر دلیل رواج هر از گاهی این نوع تئوری ها در کشورهای سرمایه داری اند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر