۱۳۸۹ مهر ۱۱, یکشنبه

انقلاب و قرارداد اجتماعی در روسیه و چین (6)


دومه نیکو لوسوردو (متولد 1941)
فیلسوف و اندیشمند معاصر ایتالیا
برگردان شین میم شین

6
بحران قرارداد اجتماعی 1949

• برای تضمین تمامیت ارضی چین می بایستی از ادامه غصب مناطق مختلف کشور جلوگیری شود و به این روند که از زمان «جنگ تریاک» آغاز شده بود، قاطعانه خاتمه داده شود و قبل از همه می بایستی تایوان، که تحت کنترل واشنگتن قرار داشت، به دامن کشور برگردانده شود.

• نخستین قدم عبارت بود از کنترل مجدد دو جزیره کو وه موی و ماتسو که چرچیل در نامه خود به آیزنهاور، در سال 1955 راجع به آنها چنین می نویسد:
• «این دو جزیره که در نزدیکی های ساحل قرار دارند، بطور قانونی جزو خاک چین اند.
• این دو لیکن اهمیت ملی و نظامی خاصی دارند و برای مداخله نظامی در قاره چین ایده آل اند

• از زمانی که ارتش چیان کایچک، تایوان را اشغال کرده و از حمایت ایالات متحده امریکا برخوردار است ، این طرز نگرش رئیس جمهور امریکا را از آن باز نمی دارد که دست کم دو بار در سالهای 1954 و 1958 چین را با تسلیحات اتمی مورد تهدید قرار دهد.
• یک همچو تهدید هولناکی را باید جدی گرفت.
• گذشته از این فقط جمهوری خلق چین نیست که تحت فشار قرار دارد.
• نخست وزیر سابق فرانسه، بیدا در خاطراتش می نویسد که دالس هنگام سقوط دین بین فو، به او گفته بود:
«اگر ما بشما دو تا بمب اتمی بدهیم، چی؟» که فوری بر ضد ویتنام مورد استفاده قرار گیرند!

• از آنجا که تناسب قوا به نفع ایالات متحده امریکا ست، اتحاد شوروی فقط می تواند تمامیت ارضی چین را تضمین کند ولی بیشتر از آن نه.
• در نتیجه، کشور پهناور آسیائی مجبور می شود به دو جزیره استراتژیک یاد شده، که حتی چرچیل هم قانونا جزو خاک چین می داند، چشم پوشی کند.
• چنین است که نشانه های اولیه اختلاف میان دو کشور سوسیالیستی بزرگ آشکار می شوند.
• عامل اختلاف قبل از همه پیشنهاد خروشچف، مبنی بر ایجاد نیروی دریائی مشترک چین و شوروی است که در واقع بمعنی محروم کردن چین از داشتن نیروی دریائی مستقل خود است.
• مائو در گفتگو با یودین، سفیر شوروی در پکن، لحن تند و نامتداولی به خود می گیرد:
• «دیروز بعد از جدا شدن از یکدیگر نتوانستم چیزی بخورم و یا حتی بخوابم.»

• در این موقع میان چین و شوروی اختلاف منافع آشکاری بوجود آمده است.
• چین به هیچوجه نمی خواهد غصب تایوان و مناطق دیگر کشور را تحمل کند که واشنگتن در نظر دارد، ولی اتحاد شوروی ـ در وهله اول ـ در پی تعدیل روابط خود با ایالات متحده امریکا ست تا بار هولناک جنگ سرد و مسابقه تسلیحاتی را سبکتر کند.
• مائو در سال 1964 می نویسد که اصرار جمهوری خلق چین در مورد باز پس گرفتن تایوان بمذاق رهبری شوروی اصلا خوش نمی آمد.

• در این سالها هندوستان با سوء استفاده از انزوای بین المللی چین، از حل صلح آمیز مسأله اختلافات مرزی با چین خود داری می کند و می خواهد، که با توسل به جنگ خواست های خود را بکرسی بنشاند.
• خروشچف با خوشحالی به سیاست گسترش روابط بین المللی خود و قرار گرفتن در رأس کلیه کشورهای سوسیالیستی ادامه می دهد و روابط دوستانه ای با هندوستان برقرار می سازد.
• تضاد عینی موجود میان اتحاد شوروی و چین به سبب خود بزرگ بینی رهبری شوروی حدت بیشتری به خود می گیرد.
مائو در صحبت با یودین، سفیر شوروی در پکن می گوید:
• «شما و بویژه استالین مدت های مدیدی چینی ها را مورد سوء ظن قرار دادید و به عنوان تیتوی ثانی قلمداد کردید.
• شما می گویید که اروپائی ها روسها را خوار می شمارند.
• من اما فکر می کنم که برخی از روس ها چینی ها را خوار می شمارند.»

• این برخورد خود بزرگ بینانه و پر نخوت را می توان بویژه از گفتار میکویان، معاون شورای وزیران شوروی، استنباط کرد که رابطه چینی ها با روس ها را «رابطه پسر و پدر و یا موش و گربه» می شمارد.
• این سوء ظن با بیرون بردن تکنسین های شوروی از چین (در سال 1960) تأیید می شود و بر اقتصاد کشوری که در بحران عمیقی دست و پا می زد، ضربه ای هولناک وارد می آورد.

• در فاصله سالهای 1958 (همزمان با بحران دوم تایوان) و 1960 گسست میان حزب کمونیست شوروی و حزب کمونیست چین، چین با بحران قرارداد اجتماعی مصادف می شود، قرارداد اجتماعی ئی که ببرکت آن جمهوری خلق چین تأسیس و تشکیل یافته است.
• وقتی مائو از بی تفاوتی شوروی نسبت به تحقق برنامه سیاسی کمونیست های چین در تأمین مجدد تمامیت ارضی کشور (با بازپس گرفتن تایوان) و نیل به پیشرفت اقتصادی سریع سخن می گوید، بطرز ناگواری خود را زیر فشار احساس می کند.

• مائو در سال 1954 از سه برنامه پنجساله صحبت کرده بود، که «برای پی ریزی پایه های صنعتی کشور لازم خواهد بود» و اضافه کرده بود، که «من فکر می کنم برای بنای کشور پهناور چین و تبدیل آن به به یک کشور سوسیالیستی بزرگ حدودا 50 سال (یعنی ده برنامه پنجساله) لازم خواهد بود.»

• او بار دیگر در سال 1955 اظهار داشته بود که «برای بنای یک کشور صنعتی پیشرفته سوسیالیستی قدرتمند به چندین دهه، مثلا 50 سال کار سخت نیاز خواهیم داشت، یعنی تمام نیمه دوم قرن بیستم» و یک سال بعد می گوید:
• «درست است.
• ما هنوز فاقد یک صنعت اتوموبیل سازی ملی هستیم.
• ما باید در فکر ایجاد آن باشیم، ولی عجله بیش از حد لازم نیست.»
• «ما میهن پرست هستیم، ولی شتابزده نیستیم

• ولی در تابستان 1957 متوجه تغییر موضع او می شویم.
• او بر آن است که «چین در مدت 8 تا 10 برنامه پنجساله از نظر اقتصادی به ایالات متحده امریکا برسد و از او سبقت گیرد.»

• رهبری چین تصمیم می گیرد که تعداد برنامه های پنجساله از 10 به 8 کاهش داده شود وهدف چین در این مدت، نه رسیدن به کشورهای سرمایه داری پیشرفته، بلکه رسیدن به پیشرفته ترین آنها یعنی ایالات متحده امریکا و حتی سبقت از آن است.
• همگام با تشدید مداوم اختلافات با اتحاد شوروی، مدت تحقق برنامه پیشرفت اقتصادی کاهش داده می شود.

• لئو شائوچی در گزارش خود به هشتمین کنگره حزب کمونیست چین در سال 1958 شعار مائو را تکرار می کند:
• «ما باید در عرض 15 سال آینده به انگلستان برسیم!»

• هراس از انزوای بین المللی، چینی ها را به تسریع هرچه بیشتر روند پیشرفت اقتصادی سوق می دهد.
• برای تحقق این اعجاز تاریخی، ارتش کار تشکیل می شود که در جریان جهش بزرگ به پیش با بسیج انقلابی و شورانگیز توده ها صورت می گیرد و کوره های بلند ذوب آهن به راه انداخته می شوند.
• بنا بر قطعنامه ووهان، در سال 1958 هرکارخانه یک اردوگاه نظامی و هر کارگر در پای دستگاه کار، سربازی است منضبط.

• نظامی کردن اقتصاد با احساس خطر واقعی جنگ وسعت می گیرد و به تجلیل از روحیه نیرومند برادری و برابری بنیادی، همدلی و همرزمی کمونیستی پروبال می بخشد.
• (دیالک تیک مشابهی نیز در روسیه شوروی در دوران کمونیسم جنگی پدید آمده بود.)

• امید تحقق بخشیدن به قرارداد اجتماعی و نیل به اهداف مربوط به مدرنیزه کردن (نوسازی) جامعه و تکمیل و تحکیم وحدت ملی، در این مرحله، در وابستگی به پیروزی انقلاب جهانی پنداشته می شود و از تحولات شگرف انقلابی در مناسبات اجتماعی چین نیز توان و نیروی در خور می گیرد.
• این امید ظاهرا منطقی است!
• در این سالها جنبش ضداستعماری بشدت اوج می گیرد و امپریالیسم ناتوان از سرکوب آنها ست و لذا از نقطه نظر استراتژیکی یک ببر کاغذی است و بس.
• پایگاه های قدرت های بزرگ در جهان سوم، یکی بعد از دیگری فرو می پاشند.
• استعمار نو دچار گرفتاری های عظیمی است، همانطور که انقلاب کوبا، برای مثال نشان می دهد.
• متروپول های سرمایه داری کلا در حال از دست دادن کنترل بر جهان پیرامون خود اند، روندی که تدریجا شکل می گیرد و از محاصره شهرها بوسیله روستاها حکایت می کند.
• دینامیسم پیروزی انقلاب رهائی بخش ملی چین (یعنی محاصره شهرها بوسیله روستاها) اکنون ظاهرا مقیاس تمام ارضی به خود می گیرد.

• بنظر لین پیائو، در سال 1965 حلقه محاصره دور برج سرمایه داری و امپریالیسم روزبه روز تنگتر می شود.

• برج سرمایه دچار تشتت درونی است، همانطور که ماجرای کانال سوئز نشان می دهد :
• استعمار کلاسیک کهن (انگلستان و فرانسه) مجبور به ترک مواضع استعماری سنتی خود و واگذار کردن آن به استعمار نو (ایالات متحده امریکا) می شوند.

• «تضاد میان کشورهای امپریالیستی، اکنون از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است.
• نظر ما در باره اوضاع بین المللی تغییر نیافته است:
• رقابت متقابل کشورهای امپریالیستی برسر تسلط بر مستعمرات تضاد بزرگتری است.
• کشورهای امپریالیستی می کوشند، به تضاد خود با ما پربها دهند ولی قصدشان در واقع پرده پوشی کردن تضاد موجود میان خودشان است.»

• شاید هم مائو آرزویش را در قالب کلام می ریزد، وقتی به این نتیجه می رسد که «جهان غرب دچار تشتت و تجزیه خواهد شد و وحدت کذائی غرب یاوه ای بیش نیست!»

• در همین زمان سرمایه داری جهانی در خود چین نیز کماکان حضور دارد.
• واکنش بقایای طبقه حاکمه کهنه نسبت به بحران بین المللی چگونه خواهد بود؟

• «آنها در حال حاضر ظاهرا ساکت اند و دست به آشوب نمی زنند.
• ولی اگر پکن بمباران اتمی شود، چه خواهند کرد؟
• آیا دست به شورش نخواهند زد؟
• این مسأله ای بسیار جدی است!»

انقلاب فرهنگی پاسخی است به همه این پرسش ها.
• انقلاب فرهنگی در داخل کشور با بسیج شورانگیز توده های مردم توسعه نیروهای مولده را شتاب می بخشد، در عین حال در سطح بین المللی تغییر انقلابی مناسبات اقتصادی ـ اجتماعی (زیر بنا) و سیاسی ـ ایدئولوژیکی (روبنا) ببرکت خیزش غول آسای توده ای در کلیه عرصه های زندگی نفوذ می کند و به جنبش های انقلابی در جهان سوم (نه تنها به جنبش های انقلابی درجهان سوم معروف، بلکه حتی به جنبش های انقلابی در جهان سومی که در قلب متروپول های امپریالیستی پدید آمده است) توانی سحر آمیز می بخشد.

• مائو در تابستان 1963 ضمن اعلام پشتیبانی از مبارزه سیاهان امریکا، به تشدید تضادهای ملی و طبقاتی در آن کشور اشاره می کند.
• در مدت کوتاهی آشکار می شود که این مبارزه با خصلتی ضد سرمایه داری و ضد امپریالیستی جدی اوج می گیرد و در عین حال جنبش اعتراضی گسترده جهان سرمایه داری را فرا می گیرد.
• جنبشی که با عشق و علاقه ای سوزان به چین انقلاب فرهنگی چشم دوخته است.
• در چنین جوی است که امید به پیروزی انقلاب جهانی توجیه می شود.

• نیل به دو هدف اساسی قرارداد اجتماعی 1949 یعنی غلبه بر عقب ماندگی چین در مقایسه با غرب و رهائی نهائی چین از ستم و سرکوب امپریالیستی در گرو پیروزی انقلاب جهانی قرار داده می شود.
• ولی این استراتژی ناکام می ماند.

• همانطور که روزی روسیه برخاسته از انقلاب اکتبر می بایستی با عدم وقوع انقلاب در کشورهای سرمایه داری غرب تسویه حساب کند، همانطور نیزجمهوری خلق چین مجبورمی شود با عدم وقوع انقلاب در جهان سوم و عدم فروپاشی امپریالیسم تسویه حساب کند.
• و همانطور که این امر در روسیه منجر به گسست میان استالین و تروتسکی می شود، همانطور نیز در چین رابطه مائو با لین پیائو از هم می گسلد.

پایان بخش 6

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر