۱۴۰۱ مهر ۶, چهارشنبه

درنگی در اندیشه ای (۴۹۱)

Ist möglicherweise ein Bild von Text

میم حجری

 

انسان انتزاعی و کلی و ایدئال و بی بو و بی خاصیت و بی طرف
وجود خارجی و واقعی ندارد.

مثال:
هم
جلادی که زنان و جوانان را به گلوله می بندد
انسان است
و
هم
زنان و جوانانی که کشته می شوند
انسانند.
هم 

کسی که نه ماشین دارد و نه خانه
و 

در کارتن اعلی از کربلا در گوشه خیابان واویلا می خوابد
انسان است
و
هم
پزشک کودکان
حضرت ولایتی که در قصر ۱۰۰۰ مترمربعی در بستر راحت می خوابد
انسان است.

تعیین کننده وضعیت روحی و روانی هر کس

وضعیت معیشتی او ست.

وجود جامعتی

تعیین کننده شعور جامعتی است.

 
غم و شادی
پدیده های پسیکولوژیکی اند.
یعنی ثانوی اند.
خواهر و برادر و همسر و فرزندتت را می کشند
و
تو غمگین می شوی.
جلاد از کشف و ترور خواهر و برادر و همسر و فرزند تو
هم

 شاد می شود

و

هم 

دستمزد اعلی می گیرد

و

به پست و مقام می رسد

و

کیف لاشخور می کند.

 
زنان باید بیاموزند تا بتوانند دوشادوش زحمتکشان برزمند و به قدرت رسند و
حکومت کنند.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر