۱۴۰۱ شهریور ۲۷, یکشنبه

درنگی در اندیشه ای (۴۵۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 2 Personen und Personen, die stehen

میم حجری

 

قهرمان‌
وجود ندارد
همه بازیگران دسته جمعی اند.
رحیم


چرا و به چه دلیل
قهرمان وجود ندارد
و
چرا همه بدون استثناء رل بازی می کنند؟

مگر جامعه بشری
قوطی کبریت است
و
همه اعضای آن 

چوبکبریت های یکسان
با
فونکسیون یکسان و همانندند؟

از این خبرها هرگز نبوده و نیست و نخواهد بود.


جامعه بشری
متشکل از اقشار و طبقات اجتماعی است 

و 

قشر و هر طبقه اجتماعی

پهلوان خود را بسان در تکدانه ای در صدف سنت و سینه خویش می پرورد و به وقت نیاز بیرون می آورد تا پشت سرش به راه افتد
و
نظم کهنه را براندازد و طرح نو در اندازد.

 
بهتر هم همین است.

در جامعه بشری

تقسیم کار هست.

یکی عمله است و دیگری بنا

یکی حمال است و دیگری رمال

یکی فقیه است و دیگری فیلسوف

یکی نجار است و دیگری عطار.

جامعه بشری

صحنه تئاتر و یا صفحه شطرنج نیست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر