پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر وینفرید شرودر
پروفسور دکتر ورنر شوفنهاور
برگردان
شین میم شین
سیر تاریخی مفهوم « ایدئالیسم»
۱
· مفهوم «ایدئالیسم» در قرن هجدهم پا به عرصه وجود می نهد و برای اولین بار، جهت نامیدن موضع فکری و معرفتی ـ نظری برکلی به کار می رود.
۲
دنیس دیدرو
(۱۷۱۳ ـ ۱۷۸۴)
از خلاق ترین اندیشمندان ماتریالیست روشنگری اروپا
از مؤلفین برجسته دایرة المعارف فرانسه.
از همکاران و دوستان دآلمبر، روسو، کاندیلا.
· دیدرو در «نامه ای در باره کورها» (۱۷۴۹) از مفهوم ایدئالیسم تعریف دقیقتری ارائه می دهد:
· «ایدئالیست فلاسفه ای را می نامند که تنها به وجود خویش، به احساس های خویش واقفند، که در درونشان به دنبال هم روانند.
· از این رو ایدئالیست ها به چیز دیگری اعتبار قائل نمی شوند.
· ایدئالیسم سیستمی است که باعث سرافکندگی روح بشری و فلسفه است و اگرچه باطل تر از آن چیزی وجود ندارد، با این حال مبارزه علیه آن بسیار دشوار است.
· ایدئالیسم در سه گفتار دکتر برکلی، اسقف کلوین به طور عریان و بی پرده بیان می شود.»
۳
· در این دوره مقابل هم قرار دادن ماتریالیسم و ایدئالیسم (و یا روحگرائی) مرسوم بوده است.
۴
فریدریش شیللر
(۱۷۵۹ ـ ۱۸۰۵)
شاعر
نمایشنامه نویس
مورخ
فیلسوف آلمانی
ویلند، گوته، هردر و شیللر
ستارگان چهارگانه جمهوری وایمار محسوب می شوند.
· در ادبیات و فلسفه کلاسیک آلمان، به ویژه در آثار شیللر مفهوم «ایدئالیسم» به معنی دیگری به کار می رود:
· ایدئالیست بر خلاف رئالیست به کسی اطلاق می شود که از ایدئال خرد لبریز است و آن را راهنمای خود قرار می دهد.
· «چون رئالیست تابع ضرورت طبیعی و ایدئالیست تابع ضرورت خرد است، پس میان آن دو همان رابطه بر قرار است که میان تأثیرات طبیعی و اعمال خرد حاکم است.
· وقتی که رئالیست در عمل اخلاقی خویش نیز خود را ـ به راحتی و با فراغت خاطر ـ تابع ضرورت جسمی می سازد، ایدئالیست باید به خود بپیچد و بدون درنگی بر علوم طبیعی خویش خشم گیرد و در چنین حالت برانگیختگی قادر به هیچ کاری نباشد.»
· (شیللر «راجع به شعر مبتذل و احساساتی»، ۱۷۹۶)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر