۱۴۰۱ تیر ۱۱, شنبه

درنگی در جهان بینی خدامراد فولادی (۸)

  Schlank durch Gedanken e1478769570488

 
میم حجری

ایده باوری نمرده است، زنده است ایده باوری!

(اسفند ۱۳۸۷

خدامراد فولادی

 
واکنشی بر مقاله محمد علی اصفهانی 

تحت عنوان «انقلاب نمرده است، زنده است انقلاب!»

 

اگر انسان موجودِ حاضر و آماده ای بود 

که نه پیشینه ‌ی تاریخی داشت و نه میلیون ها سال تکامل را از سر گذرانده بود، 

یعنی اگر پیشینهی اینهمانی با طبیعت نداشت

 ـ و از همان ابتدا «سرور مخلوقات» بود ـ 

در این صورت ایده 

ـ کدام ایده‌ی از پیش موجود؟ ـ

 بر هستیِ او تقدمِ زمانی (تاریخی) داشت.

 

اما وقتی مبنا بر پندار بافی نباشد، و انسان میلیونها سال پیش از این و نه آن شدن، 

با محیط در موقعیتِ اینهمان با آن زیسته باشد،

 دیگر پیشایندیِ ایده  بر هستی 

ـ که تنها برای انسانِ اندیشه ورز قابلِ فهم است ـ  

 کم ترین معنا و اعتبارِ علمی نخواهد داشت.

 

ایده یقیناً زمانی 

(- در برشی از فرآیند تکامل -) 

پدید می ‌آید

 که

انسان در پروسهی حرکتِ تکاملی خویش

 (ابزار سازی به منظور ادامه ‌ی بقا) 

خود را از موقعیتِ مصرف کننده‌ ی وابسته به طبیعت، 

به موقعیت تولید کننده‌ ی فرا طبیعت 

 فرا می‌برد.

ایده بنابراین، محصولِ روندِ ابزار سازیِ انسان و تدام هستیِ اجتماعیِ او ست.

 

مغز

 ـ یعنی عالی ترین اندام مادی تکامل یافته در روندِ جدایی انسان از همانستی با طبیعت ـ   

تنها کانون گردآوریِ و نگهداریِ داده های تجربی میلیون ها ساله‌ی انسان و تنظیمگر پیوند ارگانیکِ وی با طبیعت و با نوعِ خویش، 

و

 از این رو  

ارگانِ اندیشه ورزی و ایده سازی است.

هرگز نمی‌توان ایده را از کارکرد مغز جدا دانست.

 

اما ایده را می‌توان از حالت ایده بودنِ محض بدر آورد و به آن عینیت بخشید، یعنی آن را مادی نمود.

و این عملی است که همواره در فرآیند فعالیت تولیدی و اجتماعیِ انسان اتفاق می‌افتد.

 

در واقع ایده تابع پراتیک (فعالیتِ تولیدی و اجتماعی) انسان است. 

ادامه دارد.

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر