۱۴۰۱ تیر ۱۸, شنبه

درنگی در افکار فاضل میبدی (۶)

تصویر لینک

میم حجری

 

( عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم و استاد دانشگاه مفید قم)

 

فاضل میبدی


درحالی که روحانیت دو ضعف و نقص بزرگ داشت، 

که نقطه آشیل سقوطش بود.


یکی

 فقر و نداری

 که ناخودآگاه آنان را به سوی تفکر سوسیالیستی کشاند 

و به جای تامین رفاه،

به فکر "تقسیم فقر" سوق داده شدند، 

و در اول انقلاب با مصادره بی‌رویه و بی‌مبنای اموال صاحبان مشاغل و کارخانه های بزرگ و فعال کشور،

اقتصاد کشور را فلج کردند

وسرمایه و سرمایه‌گذاران را فراری دادند.


دوم 

فقدان شناخت جهانِ روز و مدیریت در عصر مدرنیته

و
 تصور اشتباه همگون پنداری بین  مدیریت کشور با مدیریت یک مسجد

 و

 در حد بالا

یک صندوق قرض‌الحسنه محله و مسجد، 

و

 در نتیجه آن
 فلاکت و بدبختی و سقوط ارزش پول و نیز رفتارهای هزینه‌ساز سیاسی .


اتفاقا در عمل مشخص شد، 

که

 همان متفکران که ایشان، آنان را برکنار کرد، 

بهتر از روحانیت،

 توانست کشور را مدیریت کند و دین را بهتر پاسداری نماید.

ما برای تحلیل این فراز از فرمایشات فاضل میبدی،

نخست آن را تجزیه می کنیم:

 

۱


 

درحالی که روحانیت دو ضعف و نقص بزرگ داشت، 

که نقطه آشیل سقوطش بود.

 

منظور فاضل میبدی

پاشنه آشیل

است

و

به غلط نقطه آشیل نوشته است.

پاشنه آشیل در ادبیات یونان باستان

مثل چشم اسفندیار در ادبیات ایران باستان 

است.

یعنی نقطه ضعف روحانیت.


۲

یکی

 فقر و نداری

 که ناخودآگاه آنان را به سوی تفکر سوسیالیستی کشاند 

و به جای تامین رفاه،

به فکر "تقسیم فقر" سوق داده شدند، 

و در اول انقلاب با مصادره بی‌رویه و بی‌مبنای اموال صاحبان مشاغل و کارخانه های بزرگ و فعال کشور،

اقتصاد کشور را فلج کردند

وسرمایه و سرمایه‌گذاران را فراری دادند.

 

به نظر فاضل میبدی

اولین نقطه ضعف روحانیت

فقر مادی آن

بوده است.

فاضل میبدی

چنان وانمود می کند

که

عنگلاب اسلامی 

را

انگار

روحانیت به تنهایی به پیروزی رسانده است.

فاضل میبدی

اقشار و طبقات اجتماعی پهناوری

را

که

با

سوء استفاده از اسلام و روحانیت

بسیج شده اند

و

رژیم سلطنتی 

را

سرنگون کرده اند،

فراموش می کند.

درست به همین دلیل 

از

تحلیل شعارهای روحانیت به مثابه سوبژکت ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی

عاجز می ماند.

فاضل میبدی

ضمنا

اشرافیت فئودالی ـ روحانی

را

که

پس از پیروزی انقلاب سفید

چه بسا

بورژوا 

می شوند،

 از

قلم می اندازد.

 

به همین دلیل

روحانیت

را

نه

به

عنوان طبقه اجتماعی اصلی جامعه فئودالی 

بلکه به عنوان طلاب فقیر

در نظر می گیرد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر