۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۷, شنبه

تجربی و نظری (امپیریکی و تئوریکی) (7) (بخش آخر)

اثری از مجید افسر
پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین

IX
درک مارکسیستی از رابطه تجربی ـ نظری

·        درک مارکسیستی از رابطه تجربی ـ نظری بر آن است که دانش نظری  با رشته های مختلف و متعدد ژنتیکی و منطقی با دانش تجربی در پیوند است.
·        اما هنوزتوضیح گذارهای مشخص از تجربی به نظری و توضیح وابستگی های منفرد برای شناخت روابط قانونمند، نیازمند پژوهش های زیادی است که باید با اتکا بر تلاش مشترک رشته های علمی زیر صورت گیرد:

1
·        با اتکا بر تئوری مارکسیستی شناخت

2
·        با اتکا بر متدئولوژی

3
·        با اتکا بر منطق

4
·        با اتکا بر روانشناسی

5
·        با اتکا بر سمیوتیک
6
·        با اتکا بر تاریخ علم

7
·        با اتکا بر رشته های علمی دیگر

·        نادیده گرفتن روابط موجود میان سطح دانش تجربی و دانش نظری و مطلق کردن یکی از آندو هر نوع پژوهش علمی واقعی و شناخت را امکان ناپذیر می سازد.

1
·        تجربی  را همانقدر دشوار می توان از نظری مجزا ساخت که نظری را از تجربی.

2
·        انگلس به همین دلیل است که می نویسد:
·        «دانش تجربی  بی غل و غش، خیال می کند که با حقایق امور انکار ناپذیر سر و کار دارد.
·        در حالیکه در واقع با تصورات فرتوت و فرسوده سر و کله می زند و چه بسا با بخش اعظم مواد فکری فرتوت نسل های پیشین.

3
·        این دانش تجربی قادر به تشریح درست حقایق امور نیست.
·        زیرا تفاسیر کهنه قاطی تشریحات آن خواهند شد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس 20 ، 415 )   


4
·        سطح دانش تجربی آنچنان با مواد فکری نظری سیراب شده که امپیریست بی غل و غش «که از سر عادت غرقه در شناخت تجربی است، هنگام سر و کله زدن با انتزاعات، خیال می کند که در خطه شناخت حسی قرار دارد.»
·        (کلیات مارکس و انگلس 20 ، 502 ) 

5
·        تجربی و نظری اما علیرغم رشته های پیوند فی ما بین و علیرغم رابطه متقابل دیالک تیکی، هر کدام حاوی خودویژگی های کیفی خویش است.

6
·        دانش نظری را نباید به مثابه چیزهای زیر محسوب داشت:

الف
·        بمثابه تلخیص و یا اختصار صرف

ب
·        بمثابه جمعبندی  استنتاجی صرف

ت
·        بمثابه تعمیمِ داده های مشاهده ی تجربی

7

·        رابطه فی مابین تجربی و نظری را نباید چنین تعبیر کرد که گویا می توان عناصر منفرد دانش نظری را مستقیما در عناصر متناسب دانش تجربی خلاصه کرد.

8
·        متدئولوژی مارکسیستی علوم بر آن است که دانش نظری بمثابه کل، یعنی بمثابه سیستم با سطح دانش تجربی پیوند دارد.

9
·        بنابرین برای اثبات هر حکم نظری مفروض نباید در هر حال به معارف تجربی مناسب با آن رجوع کرد.

10
·        این امر می تواند عمدتا در چارچوب سیستم نظری مورد بحث صورت گیرد، آنجا که رابطه حکم مورد نظر با احکام نظری دیگر و کلیت آنها با سطح دانش تجربی مورد توجه قرار می گیرد.

11
·        در رابطه متقابل تجربی و نظری عوامل زیرین نقش مهمی بازی می کنند:

 الف
·        مشاهده
 ب
·        آزمون و آزمایش
 ت
·        تفسیر

پ
·        توصیف
 ث
·        توضیح
 ج
·        فرضیه

د
·        پیشگوئی و غیره

12
·        به عنوان مثال، هر سیستم احکام نظری باید هم قادر به توضیح امور قابل مشاهده، قابل تشخیص در آزمایش و امثالهم باشد و هم قادر به پیشگوئی نظری چنین اموری باشد.

13
·        هر سیستم نظری در فرم یک تئوری فرضیه ای ـ استقرائی باید بطور تجربی قابل تفسیر باشد، یعنی عناصر منفرد سیستم نظری باید قابل تبیین به زبان مشاهده باشند، در حالیکه عناصر دیگر تفسیر تجربی خود را در رابطه منطقی با اینها بدست می آورند و غیره.

14
·        مسئله مهم در روشن کردن رابطه تجربی و نظری عبارت است از حلاجی معیارهای ارزیابی کمی ـ درجه ای که احکام نظری بوسیله داده های تجربی تأیید و یا اثبات می شوند.

15
·        در این مورد استفاده از مفهوم احتمال مفید بنظر می رسد و راه پهناورتری برای پژوهش گشوده می شود که در آن انواع مختلف منطق احتمالات باید کارآئی خود را نشان دهند.

16
·        رابطه تجربی و نظری در فلسفه مارکسیستی بمثابه مسئله مبرم پژوهش های بعدی در چارچوب متدئولوژی مارکسیستی نوین علوم و یا منطق پژوهش علمی و شناخت  مارکسیستی و در مبارزه بر ضد درک نئوپوزیتیویستی این رابطه (تجربی و نظری) در نظر گرفته می شود.

17
·        اولین موفقیت ها را در این زمینه فلاسفه و منطقیون زیر از اتحاد شوروی کسب کرده اند:
·        راکتوف، و. الف. اسمیرنوف، شویریف، تاوانتس، زینویف و غیره

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر