۱۳۹۳ اردیبهشت ۳۱, چهارشنبه

سیری در شعری از صائب تبریزی (3)


آرامگاه صائب در اصفهان

تحلیلی از شین میم شین
 پیشکش به بهترین دوستان مان
شیوا و صبا

شست و شاهد هر دو دعوي بزرگي مي كنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است

·        معنی تحت اللفظی:
·        شست و شاهد هر دو خود را بزرگ جا می زنند.
·        پس به چه دلیل انگشت کوچک سزاوار انگشتر است؟

1
·        شست به معنی انگشت بزرگ دست است.
·        شاید شاهد هم به معنی انگشت بزرگ دیگری در این بیت بکار رفته باشد.
·        صائب در این بیت هم دیالک تیک کمیت و کیفیت را بطور خودپو در نظر داشته و از نقش تعیین کننده کیفیت پرده برداشته است:
·        بزعم او کمیت (بزرگی انگشتان شست و شاهد) تعیین کننده نیست.
·        اگر چنین می بود، انگشت کوچک هرگز نمی بایستی لایق انگشتر باشد.

آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون 
آن يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.

·        معنی تحت اللفظی:
·        آهن و پولاد از معدن واحدی استخراج می شوند.
·        از پولاد شمشیر می سازند، ولی از آهن نعل خر.  

1

·        از این بیت شعر، سطح نازل دانش صائب نسبت به آهن و پولاد آشکار می گردد.
·        اگر صائب بیوگرافی آهن و پولاد را از آهنگری می پرسید، مسئله حل می شد و به اشاعه این خرافه نمی پرداخت.
·        درد دیرینه و ظاهرا بی درمان ایرانی ها اما این است که تخیل را بر تجربه ترجیح می دهند.

2
  فولاد و یا پولاد 
آلیاژی از آهن است
که ( ۰٫۰۰۲ ـ  ۲٫۱)  درصد وزن خود کربن دارد.
 فولادهای آلیاژی غالبا حاوی ذراتی از فلزات دیگر اند.
خواص فولاد وابسته به عوامل زیر است:
 درصد کربن موجود در آن
عملیات حرارتی انجام شده بر روی آن
کیفیت و کمیت فلزات آلیاژ دهنده موجود در آن
  
·        فولاد با آهن تفاوت ماهوی ندارد.
·        یعنی هر دو کلا از اتم های آهن تشکیل یافته اند.

3
 آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون 
آن يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.

·        بر خلاف پندار صائب از هیچ کوهی آهن و فولاد بیرون نمی آید.
·        آهن عمدتا در فرم سنگ آهن استخراج می شود و پس از حرارت دادن آن، ذوب می شود و بسان جویباری بیرون می ریزد و بلافاصله فرم جامد به خود می گیرد.
·        فولاد هم از همین آهن ساخته می شود.
·        فولاد به دلیل داشتن ترکیبات کربنی و غیره سخت و مستحکم تر از آهن معمولی است و به قول صائب برای تولید ساز و برگ نبرد و غیره مورد استفاده قرار می گیرد.
·        آهن اما نرمتر است و از آن وسایل دیگر ساخته می شود.

4
اکسید آهن 
اتم های کوچک سرخ آهن اند و اتم های بزرگتر، اکسیژن
آهن و فولاد از يك كوه مي آيد برون 
آن يكي شمشير گردد، ديگري نعل خر است.

·        صائب در این بیت هم همان دیالک تیک کمیت و کیفیت را و نقش تعیین کننده کیفیت در آن را آموزش می دهد:
·        برتری فولاد بر آهن این است که علیرغم تشکیل از اتم های آهنی واحد، کیفیت دیگری دارد و ضمنا کیفیت تعیین کننده است.
·        حق با صائب تیزاندیش و دیالک تیکی اندیش است.   

كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر  ـ از خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.

·        صائب احتمالا به پیروی از سعدی و نه فقط از سعدی، اسب را بر خر برتر می شمارد:

سعدی
اسب تازی اگر ضعیف بود
باز هم از طویله ای خر، به

·        سؤال اما این است که چرا در افکار عمومی اسب بر خر برتر تصور می شود؟

1

·        دلیل اول این تصور شاید روانشناسی جاری در زمینه دیالک تیک عرضه و تقاضا باشد:
·        انسان ها اصولا به حکم روانشناسی، نسبت به هر چیز که کمیاب و دیریاب و دشواریاب باشد، بیشتر کشش دارند، تا نسبت به چیزی که زیر دست و پا ریخته باشد.
·        خر در مقایسه با اسب، در آسیا بطور کلی به وفور یافت می شود.

2

·        دلیل دوم شاید این باشد که رام و اهلی و مطیع کردن خر آسانتر از مهار و رام و اهلی و مطیع کردن اسب است.
·        نفس گرفتن اسب وحشی کلی فوت و فن و مهارت و وقت و لیاقت و قوت لازم دارد، چه رسد به رام و اهلی کردن آن.
·        خر ولی بدون دردسر در دسترس انسان ها قرار دارد.

3

·        دلیل سوم برتر انگاری اسب بر خر فونکسیون های متفاوت آندو بوده است:
·        اسب به دلیل تندی و تیزی و چابکی و چالاکی و غیره فونکسیون های پست و پیکار و غیره به عهده داشته است.
·        در حالیکه خر عمدتا برای حمل و نقل مورد استفاده قرار می گرفت.

4

·        دلیل چهارم برتر انگاری اسب بر خر، دلیل ایدئولوژیکی بوده است:
·        اشرافیت بنده دار و فئودال اصولا و اساسا کار عمدتا مادی (یدی، جسمی) را از همان آغاز تحقیر کرده اند و کار فکری و هنری و غیره را بر آن برتر جا زده اند.
·        دلیلش اولا این بوده که کار عمدتا فکری و هنری و غیره در انحصار طبقه حاکمه بوده و کار عمدتا مادی بر دوش برده ها و رعایا نهاده شده بود.

5

·        طبقه حاکمه همین تفاوت و تضاد کار یدی و فکری را ناتورالیزه می کند و به عالم نباتات و جانوران بسط و تعمیم می دهد:
·        بر پایه همین عوامفریبی (شاید هم خودفریبی)  ایدئولوژیکی ـ فئودالی سرو و اسب و غیره در طبیعت، اریستوکراتیزه می شوند:
·        شریف و نجیب قلمداد می شوند.
·        یعنی به صفات و سجایای اشرافیت بنده دار و فئودال (اشراف و اعیان و نجبا) متصف می شوند و خر و گاو و گوسفند و استر و سگ و غیره به صفات توده های مولد و زحمتکش.
·        تحبیب و تجلیل اولی به ازای تحقیر و تخفیف دومی.

·        به همین دلیل هم گفته می شود که ایدئولوژی حاکم همیشه ایدئولوژی طبقه حاکمه است.

6
كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر  ـ از خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.

·        صائب هم تحت تأثیر همین ایدئولوژی طبقه حاکمه اسب را اریستوکراتیزه و خر را پرولتریزه کرده است و درست در سنت طبقه حاکمه نجابت را به معنی دانائی و هشیاری و خریت را به معنی نادانی و کودنی تلقی کرده است.

7

·        این تصور اما علیرغم اینکه رئالیستی است، یعنی علیرغم اینکه اسب هشیارتر از خر است و اشرافیت بنده دار و فئودال تحصیلکرده تر و داناتر از توده های دهقانی و پرولتری است، بی دلیل اجتماعی نبوده و نیست:
·        وقتی خر بی کمترین ترحم و ملاحظه با اندکی کاه و جو چه بسا بی محتوای بیولوژیکی و انرژتیکی در تمام طول روز سنگ و کود و بار سنگین بر دوش می کشد، وقتی عمله و دهقان بخش اعظم عمر خود را به کار کمرشکن در مزرعه و طویله و خانه و کارخانه صرف می کند و در حسرت آرامش و آسودگی و تندرستی روزگار می گذراند، چه رسد به تحصیل دانش و بهره مندی از نعمات فکری و فرهنگی و علمی و هنری، دیگر چگونه می توان انتظار دانائی و هشیاری از آنها داشت.

8
كــــره ی اسـب ـ از نجابت ـ از پـس مــــادر رود
كــــره ی خــر  ـ از خــريت ـ پيش پيش مــــادر است.

·        از این رو می توان از ناپیگیری ایدئولوژیکی صائب در این بیت سخن گفت:
·        صائب در این بیت بر خلاف بیت آغازین، همان ایدئولوژی طبقه حاکمه را نمایندگی می کند و بسان آن، اسب را بر خر برتر می شمارد.
·        این موضعگیری اصولا غیرعلمی است:
·        هر چیز و هر کس بسته به چند و چون جسمی و روحی خود فونکسیونی و لیاقتی دارد و فی نفسه یگانه است.
·        و نمی توان یکی را بر دیگری برتر شمرد.

·        همین تنوع ترکیبی، فونکسیونی و استعدادی در چیزها، جانوران و آدم ها تشکیل سیستمی پویا از همه آنها را امکان پذیر می سازد و راه را برای توسعه طبیعت و جامعه هموار می کند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر