۱۳۹۳ اردیبهشت ۲۸, یکشنبه

سیری در گلستان سعدی (121)


 سعدی شیرازی 
 ( ۵۶۸ - ۶۷۱ هجری شمسی)
حکایت دوازدهم
(گلستان با ب اول، ص 32 ـ 33) 
تحلیلی از شین میم شین
  
زر بده، مرد سپاهی را، تا سر بنهد
وگرش زر ندهی، سر بنهد در عالم

·        سعدی در این بیت، دیالک تیک لذت و ریاضت را به شکل دیالک تیک زر و سر بسط و تعمیم می دهد:
·        زر دادن به سپاهی (لذت) و سر بازی او (ریاضت) لازم و ملزوم یکدیگرند.

1
·        دیالک تیک لذت و ریاضت خود بسط و تعمیم دیالک تیک جهانشمول داد و ستد است:
·        زر دادن به سپاهی (داد) برای توقع سربازی و جانبازی از او (ستد) ضرورت دارد.

2
·        سعدی روابط اجتماعی حاکم را با واقع بینی شگفت انگیزی  تشریح می کند.
·        او جامعه بشری را به مثابه بازاری پهناور تصور و تصویر می کند که در آن قانون دیالک تیکی داد وستد حاکم است.

3
·        به نظر سعدی روابط اجتماعی فقط می توانند دو طرفه باشند:
·        داد و ستد!
·        پول به ازای کالا!
·        زر به ازای سر!

4
·         طرز تفکر سعدی مبتنی است بر تجارب عینی او:
·        دانش نظری سعدی مبتنی است بر دانش تجربی او.

·        سعدی ضرورت ایجاد ارتشی وفادار و سازمان یافته و مرفه را احساس و گوشزد می کند.

5
·        اگر حوایج زندگی سپاهیان بر آورده نشوند، نه تنها از خدمت نظام شانه خالی خواهند کرد، بلکه سر در عالم خواهند گذاشت و چه بسا خیانت خواهند کرد و به سپاه دشمن خواهند پیوست.

6

·        وقتی گفته می شود که در فلسفه سعدی عناصر جدی از تز مارکس موسوم به «درک و یا استنباط ماتریالیستی تاریخ» وجود دارد، به همین دلیل است:
·        در قاموس سعدی نیز انسان ها قبل از هر چیزی باید حوایج اولیه خود و خانواده خود را رفع کنند:
·        حوایج اولیه عبارتند از نان، مسکن، پوشاک و بهداشت و غیره که تولید می شوند.

·        به همین دلیل زیربنای جامعه مناسبات تولیدی اند که در پیوند دیالک تیکی با نیروهای مولده از سوئی و روبنای ایدئولوژیکی از سوی دیگر قرار دارند.

·         پس از رفع این نیازهای اولیه نوبت به چیزها و کارها و نیازهای دیگر می رسد.

7
·        در ضرب المثل معروف نیز همین تز مارکسیستی تقطیر و تجرید گشته است:
·        «شکم گرسنه ایمان ندارد!»

8
·        این ضرب المثل در عین سادگی، پاسخ ماتریالیستی به مسئله اساسی فلسفه نیز است:
·        وجود بر شعور تقدم دارد. (ماتریالیسم دیالک تیکی)  
·        ماده بر روح تقدم دارد. (ماتریالیسم دیالک تیکی)
  
·        وجود اجتماعی بر شعور اجتماعی تقدم دارد. (ماتریالیسم تاریخی)
·        نان بر ایمان تقدم دارد. (ماتریالیسم تاریخی)   

9
·        سعدی هم عملا همین پاسخ را همیشه به مسئله اساسی فلسفه داده و می دهد:
·        قبل از جنگ آوری باید نیازهای اساسی ارگانیسم سپاهیان و اسب های آنان بر آورده شود:
·        با شکم گرسنه حتی نمی توان نفس کشید، نمی توان حتی اندیشید، چه رسد به جنگ و ستیز.

10
زر بده، مرد سپاهی را، تا سر بنهد
وگرش زر ندهی، سر بنهد در عالم

·        باورش دشوار است، ولی واقعیت دارد.
·        سعدی درست در سنت مارکس، دیالک تیک جذب و دفع انسانی را مقدم بر هرچیز می داند:
·        دیالک تیک جذب مواد غذائی و دفع تفاله مواد غذائی را.

11
·        در فلسفه مارکس و انگلس کار مادی (تولید مادی)  نیز چیزی چیزی جز جذب و دفع انسان (جامعه) با طبیعت نیست:
·        در روند تولید مادی، انسان عناصری از طبیعت را جذب می کند و تفاله حاصله را دفع می کند، یعنی به طبیعت بازپس می دهد.

·        مثلا انگور را از طبیعت جذب می کند و پس از گرفتن آب انگور، تفاله آن را دفع می کند، یعنی به طبیعت پس می دهد.
·        مواد طبیعی از قبیل درخت و آهن و مس و غیره را جذب می کند و مثلا رادیو می سازد و مازاد مواد را دفع می کند و پس از چند سال رادیو هم خراب می شود و دوباره به شکل زباله به طبیعت برگردانده می شود تا تجزیه شود و دوباره در فرم درخت و غیره ترکیب شود.

·        سیکل بی پایان داد و ستد میان طبیعت و جامعه
·        دیالک تیک لایزال جذب و دفع    

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر